هنگامی که سوار کشتی شدند همه خوشحال بودند. هیچکس خیال نمی کرد این سفر دردناک دردناک خواهد شد! چند ماه در سفر بودند که ناگاه دهان یکی از خدمه شروع کرد به خونریزی شدید. بند نمی آمد. به زور دستمال خون را بند آوردند. حالش بد شده بود و بر صورتش لکه افتاده بود. همه ...