فيض جام می...
50 بازدید
50 بازدید
به کوی میکده هر سالکی که ره دانست دری دگر زدن اندیشهٔ تبه دانست
بر آستانهٔ میخانه هر که یافت رهی ز فیض جام می اسرار خانقه دانست
زمانه افسر رندی نداد جز به کسی که سرفرازی عالم در این کله دانست
ورای طاعت دیوانگان ز ما مطلب که شیخ مذهب ما عاقلی گنه دانست
هر آن که راز دو عالم ز خطّ ساغر خواند رموز جام جم از نقش خاک ره دانست
دلم ز نرگس ساقی امان نخواست به جان
چرا که شیوهٔ آن ترک دلسیه دانست
ز جور کوکب طالع سحرگهان چشمم
چنان گریست که ناهید دید و مه دانست
خوش آن نظر که لب جام و روی ساقی را
هلال یک شبه و ماه چارده دانست
حدیث حافظ و ساغر که میزند پنهان
چه جای محتسب و شحنه، پادشه دانست
بلندمرتبه شاهی که نُه رواق سپهر
نمونهای ز خم طاق بارگه دانست
05 بهمن 1398
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید