ترجمه،زیرنویس:فرزام کریمی
در طول دهه هفتاد میلادی جوامع علمی و تحقیقاتی تحت تسلط مردان بودند. تقریباً تمام منتقدان ادبی برجسته مانند ریموند ویلیامز، تری ایگلتون، استوارت هال و... مرد بودند. نظریه و نقد فمینیستی تا حد زیادی در انزوا قرار داشت و بهدرستی درک نشده بود. منتقدان مرد اغلب از منتقدین فمینیست انتظار داشتند تا خود را با هنجارهای علمی و تحقیقاتی مردانه و سنتی تطبیق دهند و نسبت به آنچه در درون خویش احساس میکردند، بیتفاوت باشند. این روند نهتنها باعث شد که فمینیسم صدای متفاوت خود را از دست بدهد؛ بلکه منجر به آن شد که آنها تنها به مطالعهٔ زنان از نقطهنظر مردان محدود شوند. نقد زن محور، یک مطالعه انتقادی زنان است که دیگر محدود به ارتباطات، نقشهای زنان و برخورد (رفتار) آنها در یک جامعه ادبی و جهان مردسالارانه نیست. در عوض، تلاش میکند تا به بررسی ادبیات زنان با تمرکز بر روی تجربیات و کشمکشهای درونی خودشان، ارتباطاتشان با زنان دیگر و ادراک آنها بپردازد.