محراب علقمه (با صدای محسن داداشی)
447 بازدید
447 بازدید
مشک برداشت که سیراب کند دریا را*رفت تا تشنگی اش آب کند دریا را//آب روشن شد و عکس قمر افتاد درآب*ماه می خواست که مهتاب کند دریا را//کوفه شد، علقمه شق القمری دیگر دید*ماه افتاد که محراب کند دریا را//تا خجالت بکشد،سرخ شود چهرهء آب*زخم می خورد که خوناب کند دریا را//ناگهان موج برآمد که رسید اقیانوس*تا در آغوش خودش خواب کند دریا را//آب مهریهء گل بود والا خورشید*در توان داشت که مرداب کند دریا را//روی دست تو ندیده است کسی دریا دل*چون خدا خواست که نایاب کند دریا را
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید