توو دل، غم مونده… یه ماتم مونده؛ یه چند شب دیگه، تا به محرم مونده…
توو دل، غم مونده… یه ماتم مونده؛ یه چند شب دیگه، تا به محرم مونده
دلاروُ بی بی، به اینجا خونده؛ یه چند شب دیگه، تا به محرم مونده
رو دلها، داغ و غمی بنشونده؛ یه چند شب دیگه، تا به محرم مونده…
توو راهِ درمونِ هر درمونده، یه چند شب دیگه، تا به محرم مونده…
داره صدایِ مادری میاد… بی یار وُ حبیبه… بی یار وُ شکیبه… بی یار وُ حبیبه… آخ! حسین غریبه…
آی! اهلِ عالم! داره یواش یواش، خودِ بی بی؛ سینه زناشوُ، گریه کناشوُ، جمع می کنه برا محرم…
داره صدایِ مادری میاد… بی یار وُ حبیبه… بی یار وُ شکیبه… بی یار وُ حبیبه… آخ! حسین غریبه…
آی! اهلِ عالم! داره یواش یواش، خودِ بی بی؛ سینه زناشوُ، گریه کناشوُ، جمع می کنه برا محرم…
مادرش؛ با دلی پرپر، یک نگاه کرده به نوکر…
جون میدم! وقتی می خونه: یا حسین؛ غریبِ مادر… یا حسین؛ غریبِ مادر
یا حسین؛ غریبِ مادر… یا حسین؛ غریبِ مادر… یا حسین؛ غریبِ مادر…