ایران فدای اشکو خنده ی تو
دل پرو تپنده ی تو
فدای حسرت و امیدت
رهایی رمنده ی تو , رهایی رمنده ی تو
ایران اگر دل تو را شکستند تورا به بند کینه بستند
چه عاشقانه بی نشانی که پای درد تو نشستند
که پای درد تو نشستند
ایران فدای اشک و خنده تو
کلام شد گلوله باران
به خون کشیده شد خیابان
ولی کلام آخر این شد که جانه من فدایه ایران
تو ماندی و زمانه نو شد خیاله عاشقانه نو شد
هزار دل شکستو آخر
هزار و یک بهانه نو شد
ایران به خاک خسته ی تو سوگند به بغض خفته ی دماوند
که شوق زنده ماندن من به شادی تو خورده پیوند
به شادی تو خورده پیوند
ایران اگر دل تو را شکستند تو را به بند کینه بستند
چه عاشقانه بی نشانی که پای درد تو نشستند
که پای درد تو نشستند