داستان «بازی گِری» دربارهی پیرمردی به نام گِری است. گری که به پارک رفته تا شطرنج بازی کند به دلیل پیدا نکردن یک همبازی مجبور میشود با خودش بر سر دندانهای مصنوعیش رقابت کند.