اومدم تنهای تنها من همون تنهاترینم؛ اومدم تو این غریبی زیر سایتون بشینم
اومده دوباره اون که بیقرار و سر به زیره؛ همه ی حاجتش اینه پای پرچمت بمیره!
اومدم با آه و گریه این قشنگترین سلامه؛ همه ی دار و ندارم اشک روی گونه هامه!
از خودم گلایه دارم منو از خودم جدا کن؛ روم سیاهه یابن الزهرا تو برای من دعا کن…
یابنالزهرا یابنالزهرا…
دستمو گرفتی اما التماسمو شنیدی؛ جز خوبی ازت ندیدم جز بدی ازم ندیدی
نکنه یه روز نباشه سایه ی تو رو سر من؛ حالا که رسیده دیگه شب قدرِ آخر من
میدونی خودت که عشقه شده کل تار و پودم…
تو برای من دعا کن؛ اگه با تو خوب نبودم
میدونی که آرزومه پای عشق تو بمیرم؛ سند شهادتم رو امشب از خودت بگیرم
شهادت شهادت همه ی آرزومه؛ شهادت شهادت بی نهایت آبرومه…
نکنه تو التهاب رو سیاهی ها بمونم؟ امشبم بگذره و من از رفیقام جا بمونم…