رباب بی كس
1.5 هزار بازدید
1.5 هزار بازدید
یا رضیع الصغیر
تا که بر روی زمین خیمه ی سقا افتاد
پدرت از نفس و مادرت از پا افتاد
ناخنت خون شده و چهره ی مادر زخمی
آنقدر چنگ زدی تا به رخش جا افتاد
به همه رو زدم اما چه کنم، خندیدند
چشم ها تا که به چشم تر بابا افتاد
خواستم بوسه بگیرم ز لبان خشکت
گذر حرمله افسوس به اینجا افتاد
حنجر نازکی انگار ترک خورد و شکست
کودکی بال زد اما ز تقلا افتاد
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید