سیدعرشی سید عرشی شهادت موسی بن جعفر علیه السلام حرم کاظمین شهادت امام کاظم
205 بازدید
205 بازدید
قعر زندان گشته عاشورا به من
هی زند سِندی چه سیلیها به من
گشته زندان درد و هم رنج و بلا
شب وَ روزم گشته مثل کربلا
چارده سال بر زبان آسان بوَد
هی شکنجه بر منِ نالان بوَد
ای رضا بنگر تو پاهای پدر
این غُل و زنجیر خون کرده جگر
این وَرم هم خون و هَم هَم آبله
ردّ زنجیر است و هم ردّ غُله
این رطوبت کُنج زندان گشته حوت
یونسش گو تو کجا دست بسته بود
دست نه هم پا به غُل گشته چنین
هی زند دشمن زمین خورده جَبین
ای رضا معصومه را نی گو خبر
چون رقیه ترسم افتد او به بَر
سیّد عرشی بمیرد روز و شب
شد مصیبت بر تو در زندان چو صب
09 اسفند 1400
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید