لاطاعلات وهابیها درباره توسل و پاسخ به آن
توسل بلال بن حارث به قبر مطهر پیامبر (ص) برای طلب باران
با توجه به سخنان صریح علمای اهل سنت، بلال بن حارث یکی از صحابه رسول خدا صلی الله علیه وآله است.
در یکی از سالهای خلافت عمر بن خطاب، در مدینه قحطی آمد و به شدت مردم را دچار مشکل ساخت، و تمامی گیاهان و درختان خشک شد. این صحابی رسول خدا صلی الله علیه وآله با اعتقاد راسخی که به آن حضرت داشت، نزد قبر مطهر رسول خدا صلی الله علیه وآله آمد و به حضرت متوسل شد و درخواست باران نمود. رسول خدا در خواب این صحابی آمد و پیام داد که به عمر سلام بگوید: طلب باران کند، مطمین باشد که باران می آید و امت از قحطی نجات می یابد.
عمر بن خطاب با شنیدن این خبر، گریه کرد و قول مساعدت با امت را داد.
متن این روایت را ابن ابی شیبه؛ استاد بخاری با سند صحیح این گونه نقل کرده است:
حَدَّثَنَا اَبُو مُعَاوِیَهَ، عَنِ الْاَعْمَشِ، عَنْ اَبِی صَالِحٍ، عَنْ مَالِکِ الدَّارِ، قَالَ: وَکَانَ خَازِنَ عُمَرَ عَلَی الطَّعَامِ، قَالَ: اَصَابَ النَّاسَ قَحْطٌ فِی زَمَنِ عُمَرَ، فَجَاءَ رَجُلٌ الَی قَبْرِ النَّبِیّ فَقَالَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، اسْتَسْقِ لِاُمَّتِکَ فَاِنَّهُمْ قَدْ هَلَکُوا، فَاَتَی الرَّجُلَ فِی الْمَنَامِ، فَقِیلَ لَهُ: ایْتِ عُمَرَ فَاَقْرِیْهُ السَّلَامَ، وَاَخْبِرْهُ اَنَّکُمْ مَسْقِیُّونَ وَقُلْ لَهُ: عَلَیْکَ الْکَیْسُ، عَلَیْکَ الْکَیْسُ "، فَاَتَی عُمَرَ فَاَخْبَرَهُ، فَبَکَی عُمَرُ، ثُمَّ قَالَ: یَا رَبِّ، لَا آلو الَّا مَا عَجَزْتُ عَنْهُ.
مالک الدار که خزانه دار عمر بود، می گوید: در زمان عمر مردم گرفتار قحطی شدند مردی به سوی قبر شریف رسول خدا آمد و گفت: ای رسول خدا برای امتت از خداوند باران بخواه؛ چرا که آنان نزدیک است هلاک شوند. رسول خدا در خواب او آمد و فرمود: نزد عمر برو و سلام مرا برسان و به او خبر بده که شما سیراب می شوید و بگو نسبت به مردم بخشش هایت بیشتر باشد. این مرد نزد عمر آمد و از این خوابش خبر داد، عمر گریه کرد و گفت: ای پروردگار من قابل این سلام و اکرام نبودم هر خدمتی که از دستم بیاید از این مردم دریغ نخواهیم کرد.
ابن ابی شیبه الکوفی، ابوبکر عبد الله بن محمد (متوفای235 هـ)، الکتاب المصنف فی الاحادیث والآثار، ج 6، ص356 ، ح32002 (ج 7 ، ص 483 طبق برنامه مکتبه اهل البیت)، تحقیق: کمال یوسف الحوت، ناشر: مکتبه الرشد - الریاض، الطبعه: الاولی، 1409هـ. طبق برنامه الجامع الکبیر.
اکنون که متن روایت را از نظر گذراندیم، بحث را با دو مطلب ذیل ادامه می دهیم:
الف: بررسی سند روایت
علمای رجال اهل سنت، راویان سند این روایت را افراد موثق و مورد اطمینان معرفی کرده اند که به ترتیب، توثیق آنها را ذکر می نماییم:
1. ابو معاویه
اسم این راوی، محمد بن خازم است. ابن حجر در کتاب «تقریب التهذیب» ایشان را موثق و حافظ ترین مردم در روایت معرفی کرده است:
5841 محمد بن خازم بمعجمتین ابو معاویه الضریر الکوفی عمی وهو صغیر ثقه احفظ الناس لحدیث الاعمش وقد یهم فی حدیث غیره من کبار التاسعه مات سنه خمس وتسعین وله اثنتان وثمانون سنه وقد رمی بالارجاء ع
العسقلانی الشافعی، احمد بن علی بن حجر ابوالفضل (متوفای852هـ)، تقریب التهذیب، ج1، ص475، تحقیق: محمد عوامه، ناشر: دار الرشید - سوریا، الطبعه: الاولی، 1406 - 1986.
2. سلیمان بن مهران
اسم اعمش، سلیمان است. ابن حجر وی را نیز ثقه معرفی کرده است:
2615 سلیمان بن مهران الاسدی الکاهلی ابو محمد الکوفی الاعمش ثقه حافظ عارف بالقراءات ...
تقریب التهذیب ج1 ، ص254
3. ابو صالح السمان
اسم ابو صالح، ذکوان است و ابن حجر این راوی را نیز ثقه معرفی کرده است:
1841 ذکوان ابو صالح السمان الزیات المدنی ثقه ثبت وکان یجلب الزیت الی الکوفه من الثالثه مات سنه احدی ومایه ع
تقریب التهذیب ج1 ، ص203
4. مالک الدار
آخرین راوی در این روایت مالک الدار است که داستان توسل به قبر مطهر رسول خدا صلی الله علیه وآله را از بلال بن حارث نقل کرده است.
علمای اهل سنت در باره این راوی دو نظر دارند.
برخی گفته اند او تابعی و شخص موثق است.
ابو یعلی قزوینی در باره او می نویسد:
( 153 ) مالک الدار مولی عمر بن الخطاب رضی الله عنه تابعی قدیم متفق علیه اثنی علیه التابعون ولیس بکثیر الروایه روی عن ابی بکر الصدیق وعمر..
مالک الدار، غلام عمر بن خطاب و تابعی سن گذشته ، (یعنی بزرگان صحابه را درک کرده) است و مورد قبول همه بود که همه تابعین او را مدح کرده اند، اما روایت فراوان ندارد. وی از ابوبکر و عمر روایت نقل کرده است. ...
الخلیلی القزوینی ، ابو یعلی الخلیل بن عبد الله بن احمد (متوفای446هـ )، الارشاد فی معرفه علماء الحدیث ، ج 1، ص314، تحقیق : د. محمد سعید عمر ادریس ، ناشر : مکتبه الرشد ـ الریاض الطبعه : الاولی، 1409هـ .
محقق این کتاب در پاورقی صفحه بعد، در باره «مالک الدار» می نویسد:
مالک الدار الذی علیه مدار الحدیث: سکت عنه البخاری و ابن ابی حاتم، فلم یبنا حاله، لکن بینه المصنف، ووثقه بقوله: «تابعی قدیم متفق علیه، اثنی علیه التابعون» فزالت عنه عله الجهاله التی تمسک بها بعض المعاصرین.
در باره مالک الدار که محور این روایت است، بخاری و ابن ابی حاتم ساکت اند و چیزی در باره او نگفته اند، اما مصنف کتاب «خلیلی قزوینی» حال او را بیان کرده و با این تعبیرش: تابعی قدیم متفق علیه، اثنی علیه التابعون»، او را توثیق؛ پس علت جهالتی که برخی از معاصران آن را دستمایه خود قرار داده اند، برطرف شد.
اما ابن حجر عسقلانی صحابه شناس، اسم مالک الدار را در کتاب «الاصابه فی معرفه الصحابه» آورده و او را از جمله صحابه شمرده است:
8362 مالک بن عیاض مولی عمر هو الذی یقال له مالک الدار له ادراک وسمع من ابی بکر الصدیق وروی عن الشیخین ومعاذ وابی عبیده روی عنه ابو صالح السمان وابناه عون وعبد الله ابنا مالک واخرج البخاری فی التاریخ من طریق ابی صالح ذکوان عن مالک الدار ان عمر قال فی