تئاتر اتللو نویسنده: ویلیام شکسپیر و کارگردان حمید مظفری
خلاصه داستان
داستان دربارهی "اتللو"ی مغربی فرمانده عالی نیروهای "ونیزی"، است که معاونی به نام کاسیو و پرچمداری به نام یاگو دارد. وی با تعریف از فتوحات خود، قلب "دزد مونا"، دختر "برابانسیو (سناتور ونیزی)" را تسخیر کرده و پنهانی با وی ازدواج میکند و سرانجام نیز با دزدمونا فرار میکند و به مهمانسرایی میرود. برابانسیو که سخت آشفته میشود و باعث میشود تا از اتللو در مجلس سنا شکایت کند و به همین خاطر در حضور فرمانروای ونیز، اتللو را متهم میکند که دختر او را فریب داده و ربوده است. اما اتللو شرح میدهد که در نهایت وفاداری قلب دزد مونا را به دست آورده است و دختر نیز این ادعا را تأیید میکند. در این اثنا خبر میرسد که ترکها آمادهی حمله به جزیرهی قبرس هستند و "ونیز" برای عقب راندن آنها از اتللو کمک میخواهد. اتللو نیز با کشتی عازم قبرس میشود تا نیروهای مستقر در آنجا را فرماندهی کند. بدین ترتیب اتللو با دزدمونا و همسر یاگو به عنوان ندیمهاش راهی قبرس میشوند و...