رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده!
رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده!
شب مانده است و با شب تاریکی فشرده!
کولی کنار آتش رقص شبانه ات کو؟!
شادی چرا رمیده؟آتش چرا فسرده؟!
رفت آنکه پیش پایش دریا ستاره کردی!
رفت آنکه پیش پایش دریا ستاره کردی!
چشمان مهربانش یک قطره ناسترده!