در من غم بیهودگی ها می زند موج از محمد نوری + متن آهنگ
1.2 هزار بازدید
1.2 هزار بازدید
در من غم بیهودگی ها می زند موج
در تو غروری از توان من فزون تر
در من نیازی می کشد پیوسته فریاد
در تو گریزی می گشاید هر زمان پَر
ای کاش در خاطر گل مهرت نمی رست
ای کاش در من آرزویت جان نمی یافت
ای کاش دست روز و شب با تار و پودش
از هر فریبی رشته عمرم نمی بافت
اندیشه روز و شبم پیوسته این است
من بر تو بستم دل؟
دریغ از دل که بستم
افسوس بر من ، گوهر خود را فشاندم
در پای بت هایی که باید می شکستم
ای خاطرات روزهای گرم و شیرین
دیگر مرا با خویشتن تنها گذارید
در این غروب سرد درد انگیز پائیز
با محنتی گنگ و غریبم واگذارید
اینک دریغا آروزی نقش بر آب
اینک نهال عاشقی بی برگ و بی بر
در من ، غم بیهودگی ها می زند موج
در تو غروری از توان من فزون تر.
حمید مصدق
06 آبان 1399
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید