کلیپ آهنگ در فصل بارش سنگ همچو آیینه بمان از سالار عقیلی
1.3 هزار بازدید
1.3 هزار بازدید
در فصل بارشِ سنگ؛ همچو آیینه بمان
بر جان دشت تشنه؛ بنویس از عطرِ بهاران…
در انتظارِ فردا شب را سحر کن؛ با کوله باری از نور شب گذر کن
سر مست و عاشقانه؛ در خود نظر کن!
بشکن در قفس را… از تن رها شو…
درمان درد دردمندان را دوا شو؛ از خود برون آ…
محوِ خدا شو…
خورشیدی در جانِ تو پنهان است! دریا از یادِ تو؛ پریشان است
عاشق شو زیرا؛ عاشق انسان است…
دنیا در چشمِ عاشق نفسی ست؛ بی عشق آنم قفسی ست
آزاد از بند و دام قفس شو؛ با عشق همنفس شو
در انتظارِ فردا شب را سحر کن؛ با کوله باری از نور شب گذر کن
سر مست و عاشقانه؛ در خود نظر کن!
بشکن در قفس را… از تن رها شو…
درمان درد دردمندان را دوا شو؛ از خود برون آ…
محوِ خدا شو…
خورشیدی در جانِ تو پنهان است! دریا از یادِ تو؛ پریشان است
عاشق شو زیرا؛ عاشق انسان است…
04 تیر 1401
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید