کلیپ بیخود و مجنون دل من محسن چاوشی همراه با تصاویر زیبا طبیعت
قصد جفاها نکنی ور بکنی با دل من؛ وا دل من وا دل من!
قصد کنی بر تن من؛ شاد شود دشمن من…
وانگه از این خسته شود؛ یا دل تو یا دلِ من
واله و شیدا دل من! بی سر و بی پا دل من…
وقت سحرها دل من؛ رفته به هر جا دل من!
مرده و زنده دل من؛ گریه و خنده دل من…
خواجه و بنده دل من؛ عهد و چو دریا دل من
بیخود و مجنون دل من، خانه ی پرخون دل من!
ساکن و گردان دل من… فوق ثریا دل من!
سوخته و لاغر تو، در طلب گوهر تو
آمده و خیمه زده، بر لب دریا دل من
ای شده از جفای تو، جانب چرخ دود من…
جور مکن که بشنود؛ شاد شود حسود من!
بیش مکن تو دود را، شاد مکن حسود را
وه که چه شاد میشود، از تلفِ وجودِ من!
تلخ مکن امید من؛ ای شکر سپید من
تا ندرم ز دست تو؛ پیرهن کبود من
دلبر و یار من تویی؛ رونق کار من تویی
باغ و بهار من تویی؛ بهر تو بود بود من
بیخود و مجنون دل من، خانه ی پرخون دل من!
ساکن و گردان دل من… فوق ثریا دل من!
سوخته و لاغر تو، در طلب گوهر تو
آمده و خیمه زده، بر لب دریا دل من