پیامبر صلی الله علیه و آله تنها یک دختر داشتند و آن دختر هم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بودند؛ بقیه دخترخوانده های ایشان بودند و دختر واقعی حضرت نبودند چندین و چند دلیلمحکم در منابع شیعه و سنی موجود است که از مهم ترین آن خطبه فدکیه حضرت زهرا سلام الله علیها است:
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بعد از غصب فدک توسط ابوبکر لعنت الله علیه به مسجد آمدند و خطبه ای بسیار زیبا و جامع خواندند که بسیاری از علمای اهل سنت آن را نقل کردهاند.
آن حضرت در بخشهای از این خطبه میفرماید:
انا فاطمة بنت محمد اقول عودا علی بدء، وما اقول ذلک سرفا ولا شططا... فان تعزوه تجدوه ابی دون نسائکم وآخا ابن عمی دون رجالکم، فبلغ الرسالة صادعا بالرسالة ناکبا عن سنن مدرجة المشرکین، ضاربا لثجهم آخذا باکظامهم، داعیا الی سبیل ربه بالحکمة والموعظة الحسنة.
ای مردم آگاه باشید که من فاطمه و پدرم محمّد است، گفتارم تماما از سر صدق بوده و از غلط و نادرستی به دور است... واضح و مبرهن است که (پیامبر اسلام) پدر من بود نه پدر زنان شما، و در عقد اخوّت پسر عموی من بود نه شما.
اگر زنان عثمان لعنت الله علیه نیز دختران پیامبر بودند، نباید حضرت فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) که سرور زنان بهشت است، چنین سخنی میگفتند و از طرف دیگر عثمان مخنث لعنت الله نیز که در آن مجلس حضور داشت میتوانست به این سخن حضرت اعتراض کند که زنان من نیز دختران پیامبر بودند!!!!
مناقب علي بن أبي طالب (علیه السلام) وما نزل من القرآن في علي (علیه السلام) - أبي بكر أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني - ص 202 و السقيفة وفدك - الجوهري - ص 142
و اما روایت ربیبه یا دخترخوانده های پیامبر به این صورت است که:
حضرت خدیجه سلام الله علیها خواهری داشت به نام «هاله» که با مردی از مخزوم ازدواج کرد و دختری نیز از وی متولّد شد.
سپس با مردی از تمیم به نام ابوهند ازدواج کرد و از او پسری به نام هند متولّد گردید .
ابوهند(شوهر دوم هاله) دو دختر دیگر به نام « زینب » و « رقیّه » از همسر قبلی اش داشت .
ابوهند فوت کرد ، پسرش هند به خانواده پدری اش پیوست ، زینب و رقیه تحت کفالت هاله ماندند تا اینکه بعد از ازدواج حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها خود هاله هم فوت نمود.
حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها که با مهربانی و نیکوکاری شناخته شده بودند و مردم ایشان را امّ الأرامل و الأیتام میخواندند ،دختر خواهرش را با دو دختر ابوهند ، یعنی زینب و رقیه تحت کفالت خود در آورد وهمه این دختران در خانه ی حضرت پرورش یافتند و بزرگ شدند.
در میان عرب رسم بود هر کس یتیمی را تربیت می کرد ، به عنوان فرزندِ او شناخته می شد ، از این رهگذر این دختران نیز به پیامبر و خدیجه نسبت یافتند! در صورتیکه دختران واقعی آنها نبودند.
روی این بیان زینب و رقیّه نه فقط دختران پیامبر و خدیجه نبودند ،بلکه حتّی دختران هاله نیز نبودند ، بلکه ربیبه های هاله ، یعنی دختران ابوهند از همسر قبلی اش بودند ، که به جهت بزرگ شدن در خانه خدیجه به آن حضرت منسوب بودند .
انتساب رقیّه و زینب به پیامبر از روی تسامح و به قصد تبرّک انجام شده ، پس از آنکه به همسریِ عثمان درآمدند ، وسیله ای برای تبلیغ اموی های خبیث شد ، تا (العیاذبالله) او را رقیب سیاسی مولی الموحدین امیرالمومنین علیه السلام قرار دهند.
درصورتیکه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به علی (علیهالسّلام) فرمود: یا علی خدای تعالی سه گونه موهبت به تو عنایت فرموده است که به من و هیچیک از مردم، عنایت نفرموده است:
1. پدر زنی مانند من به تو ارزانی داشته است که به من عنایت نکرده است.
2. همسر پاکیزه گوهر راستگو و راست رو به تو مرحمت داشته که به من عنایت نفرموده است.
3. حسن و حسینی از پشت تو به وجود آورده است که چنان دو فرزندی از پشت من بوجود نیاورده است؛ آری! من از شمایم و شما از من میباشید.
در این روایت پیامبر اسلام به صراحت میگوید که به احدی غیر از علی (علیهالسّلام) پدر زنی مثل من داده نشده است، معلوم میشود که پیامبر دختر دیگری نداشته است وگرنه چنین سخنی نمیفرمود.
روایات بسیاری از رابطه بسیار صمیمانه نبی مکرم اسلام و دختر بزرگوارش صدیقه طاهره (سلاماللهعلیها) حکایت میکند؛ تا جایی هر زمانی پیامبر اسلام به سفر میرفت، آخرین کسی که با او خدا حافظی میکرد، فاطمه زهرا بود و وقتی از سفر بر میگشت، قبل از هر کاری به دیدار حضرت فاطمه سلام الله علیها میرفت و در خانه او را میزد. از جمله بسیاری از علمای شیعه و سنی یکی از القاب آن حضرت را «ام ابیها» نقل کردهاند.اما حتی یک روایت در هیچ منابعی نیست که پیامبر یکبار حتی به دیدار این دخترخوانده ها رفته باشد و درب خانه آنها را زده باشد!!!