غزل شاکری اینبار با آواز ما برای آنکه ایران ... از زندهیاد محمد نوری به استقبال سیزده بدر سال 1402 رفت و نوشت: «با رفیق دیرینه و خوش نواز به کوچه ای دیگر شدیم»
او نوشت:
«با رفیق دیرینه و خوش نواز به کوچه ای دیگر شدیم
خود در پناه دیوار کوچه باغی از گل این دیار ایستادیم
و گوشی موبایل را به دیوار سنگی روبرو تکیه دادیم
تا زمزمه ای به یادگار در گوش باد و باغ ثبت کنیم
بی ادا و بی ادعا!
در اولین برداشت برایمان مهمان آمد
و حضورشان چنان شیرین بود
که از خیر برداشت های بیشتر یا بهتر گذشتیم.
به وقت خواندن و تماشایشان ،آرزویم بیشتر از هرچیز شد
نوروزی و کامروایی کودکان تلخکام دیروز و امروز
که
ما برای پرسیدن نام گلی ناشناس چه سفرها کرده ایم
چه سفرها کرده ایم
ما برای بوسیدن خاک سر قله ها چه خطرها کرده ایم
چه خطرها کرده ایم
ما برای آنکه ایران خانهٔ خوبان شود رنج دوران برده ایم
رنج دوران برده ایم
خون دل ها خورده ایم
خون دل ها خورده ایم