آهنگ زیبای آتش در نیستان با صدای استاد شهرام ناظری
21 بازدید
21 بازدید
یک شب آتش در نیستانی فتاد
سوخت چون عشقی که بر جانی فتاد
شعله تا سرگرم کار خویش شد
هر نیی شمع مزار خویش شد
نی به آتش گفت: کین آشوب چیست؟
مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟
گفت: آتش بی سبب نفروختم
دعوی بی معنیت را سوختم
زانکه می گفتی نیم با صد نمود
همچنان در بند خود بودی که بود
با چنین دعوی چرا ای کم عیا
برگ خود می ساختی هر نو بهار
مرد را دردی اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید