در تابستان 1977، مادربزرگ جونا هایدلبوم (یک بازمانده از هولوکاست) در اتاق نشیمن خودش به قتل رسید. در تلاش برای یافتن قاتل جونا، مایر آفرمن، دوست قدیمی مادربزرگش، به سراغ جونا می رود که به او علاقه مند است...