روایت جنگ تن به تن امیرالمومنین علیه السّلام با اجنه کافر_توضیحات زیرویدیو درباره مسلم مجاشعی را بخوانید
درباره شهادت مسلم مجاشعی سفیر امیرالمومنین علیه السّلام توسط اصحاب منافق جنگ جمل :
وقتی که سپاه امیرالمومنین علیه السّلام در جنگ جمل و در بصره برابر ناکثین قرار گرفتند، حضرت به یاران خود فرمودند: تا وقتی که دشمن حمله را آغاز نکرده به سوی آنان حمله نکنید. امّا سپاه جمل به فرمان عایشه فاحشه ام المفسدین لعنت الله علیها، و طلحه و زبیر ملعون حمله را آغاز کردند و چند تن از یاران امام را به شهادت رساندند. در این زمان یاران حضرت خواستار حمله به دشمن شدند؛ امّا باز هم حضرت امیرالمومنین علیه السّلام راضی نشدند و با تلاوت آیه دوم سوره بقره امیدوار بودند که جنگ به صلح تبدیل شود؛ لذا فرمودند: چه کسی است که این قرآن را برداشته و این قوم (اصحاب جمل) را به آنچه در آن است فراخواند؟ و در مقابل بهشت برای او خواهد بود.
پسر جوان بسیار خوشنام و نیکویی به نام مسلم مجاشعی از قبیله عبد قیس در حالی که جامه سفید بر تن داشت برخاست و گفت: من حاضرم این مأموریت را انجام دهم! حضرت به او نگریسته و فرمودند: ای جوان! اگر این قرآن را مقابل آنها ببری، نخست دست راستت را قطع میکنند، باید آن را به دست چپ بدهی و آن هم قطع میشود؛ و سپس چندان شمشیر بر تو میزنند تا کشته شوی. جوان گفت: مرا صبر بر این کار نیست و نشست.
بار دیگر حضرت امیرالمومنین علیه السّلام ندا دادند..! باز همان جوان پذیرفت؛ امام دوباره آن سخن را تکرار کرد و جوان همان جواب را داد.
برای بار سوم، همان جوان از جا برخاست و گفت: یا مولای من این قرآن را میگیریم و آنچه شما فرمودید در راه پروردگار اندک است.
پس قرآن را گرفت و راه افتاد و همین که میان آنان رسید، فریاد برآورد: ای مردم! این کتاب خدا میان ما و شما حکم و داور باشد. مردی ملعون از سپاهیان جمل بر او ضربهای زد و دست راست او قطع شد.
عایشه جیغ کشید و گفت: با نیزه به او حمله کنید! خدا رویش را سیاه کند! نیروهای وفادار به عایشه ملعونه با نیزه به او حمله کردند. جوان فوراً قرآن را با دست چپ از روی زمین برداشت و آنان را به پیروی از آن فراخواند؛ بلافاصله آنها دست چپ او را قطع کردند.
آن عبد صالح خداوند به فرمان مولا علی علیه السّلام مقاومت به خرج داد و با باقیمانده دستهای قطع شده اش، قرآن را برداشته و به سینه چسباند و با صدای رسا آنها را به اطاعت از قرآن دعوت کرد.
ولی اصحاب جمل که لعنت و عذاب خداوند بر آنها بیش باد بدون این که جواب درستی به او بدهند از هر طرف بر آن جوانمرد شجاع هجوم آوردند و همان طوری که حضرت به او خبر داده بود ایشان را شهید و با شمشیر بدنش را قطعه قطعه کردند.
بدین ترتیب مسلم مجاشعی آن جوان رعنای غیرتمند به فرمان امام زمانش و در رکاب حضرت سرسپرده و به شهادت رسید.
ام ذریح عبدیه در رثای او شعری سرود و مادر پاکدامنش با مشاهده پیکر پاره پاره فرزندش بر بالینش حاضر شده و اشعاری سنگین در نکوهش و مذمت عایشه خواند و مسلم مجاشعی رحمه الله علیه از کسانی است که حضرت درباره اش فرمودند که: خداوند قلب او را از نور و ایمان پر کرده است و نیز ایشان اولین شهید جنگ جمل میباشد.
حضرت امیرالمومنین علیه السّلام با دیدن این ظلم و بیدادگری آشکار، حجّت را بر قوم بیمنطق و خبیث منافق تمام دیدند و دستور آغاز حمله را صادر فرمودند .
سلام و درود پروردگار متعال بر سید اوصیاء یعسوب الدین مولود کعبه، فخر کعبه، علی ابن ابیطالب علیه السّلام و تمام یاوران و اصحاب و فداییان حیدرکرار باد.
دیلمی، ارشاد القلوب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۴۲.
شرح ابن ابی الحدید لعنت الله علیه، ج۹، ص۱۱۱
مناقب ابن شهرآشوب،ج۳، ص۱۵۵
مناقب خوارزمی، ص۱۸۶
مفید، الجمل، ۱۴۱۳ق، ص۳۴۰.