دوست داشتم که زمان دستم بود سیامک عباسی زمان
20 بازدید
20 بازدید
دوست داشتم یه جای دیگه، توی یه زمان دیگه
زندگی میکردم اما توی یه جهان دیگه
جایی که تمام عمرو پی حسرت نمیدادم
جایی که خیلی زیاد بود ارزش قلب یه آدم
همه اونایی که از دست دادمو دوباره دور و برم میدیدم
واسه داشتن یه کم آرامش، این همه سخت نمیجنگیدم
کاشکی با یه پاککن جادویی اشتباهاتمو پاک میکردم
ترس از قضاوتهای مردمو یه گوشه تو باغچه خاک میکردم
دوست داشتم که زمان دستم بود
مرهم زخمهای این تن خستهم بود
دوست داشتم اختیار با من بود
انتهای راه زندگی روشن بود
کاش میشد بچگی مادرمو میدیدم
از غم پیر شدنش دیگه نمیترسیدم
اگه انتخاب دنیا اومدن با من بود
خدا رو بابت این زندگی میبخشیدم
دوست داشتم که زمان دستم بود
مرهم زخمهای این تن خستهم بود
دوست داشتم اختیار با من بود
انتهای راه زندگی روشن بود
21 خرداد 1402
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید