بحثی دربارهی کتاب ساده نیستیم | بخش اول | دکتر آذرخش مکری
------------- معرفی کتاب ------------
آخرین کتاب از دو پژوهشگر حوزه علوم رفتاری و روانشناسی بنام های دانیل سایمونز و کریستوفر شابریس که فکر کنم "ساده نیستم؛ چرا ما گول می خوریم و برای آن چه می توان کرد؟" ترجمه مناسبی جهت عنوان اصلی کتاب باشد.
نویسندگان این اثر با آزمایش مشهور "گوریل نامریی" در اواخر قرن بیستم به شهرت رسیدند. اتفاقاً بعدها نیز کتابی به همین عنوان به چاپ رساندند که به فارسی نیز ترجمه شده است. در این آزمایش از شرکت کنندگان درخواست شده بود که تعداد پاس های توپ در بین دو تیم بسکتبال را بشمارند. در این میان فردی با لباس گوریل به میان بازیکنان آمده و برای چند ثانیه به سینه خود می کوبد و از صحنه خارج می شود. با کمال تعجب نزدیک به نیمی از آزمودنی ها متوجه حضور گوریل در صحنه نمی شوند و آنرا نمی بینند: پدیده ایی که از ان با عنوان "کوری بی توجهی" یاد می شود. جالب اینکه این آزمایش بدفعات تکرار شده و نتایج جالب تری بدست آمده است. در روایت های دیگر افراد متوجه گوریل شدند اما متوجه تغییر لباس بازیکنان نشدند. زمانیکه متوجه لباس ها شدند از تغییر رنگ کفپوش ها یا پرده ها باز ماندند و ...
در کتاب جدید خود، سایمونز و شابریس با یادآوری این پژوهش به نکته مهمی درباره کارکرد ذهن انسان می پردازند. زمانیکه ما بر پدیده ایی تمرکز می کنیم و سعی در یافتن و اثبات آن داریم شواهد متناقض و رد کننده آنرا یا نمی بینیم یا انکار می کنیم. این مسئله زمینه ساز بسیاری از فریب خوردن ها می شود.
تمرکز و وفاداری ما بر دانسته هایمان ما را از انبوه ندانسته ها باز می دارد. وقتی به مطلبی اعتقاد داریم شواهد در جهت تایید آنرا با سهل انگاری زیاد و بدون توجه به نقایص آنها می پذیریم. در کتاب به مثال های متعددی در اینباره اشاره شده است.
چگونه چارلز پونزی یا برنی مدوف سالها با تشکیلات هرمی خود به سو استفاده از مردم اقدام کردند و شواهد آن مورد توجه قرار نگرفت؟ چرا آبراهام والد در جریان مقاوم سازی و زره دار کردن بدنه هواپیماهای آسیب دیده در جریان بمباران آلمان، بدرستی معتقد بود اتفاقاً جاهایی که تیر نخورده اند را باید تقویت کرد؟ چگونه و بر چه مبنایی عده ایی از متخصصان خوش فکر آمار موفق به شناسایی مقاله های تقلبی و داده های ساختگی در پژوهش های معاصر می شوند؟
برای رهایی از اینگونه در دام افتادن ها لازم است بصورت فعال در جستجوی شواهد نقض کننده باورهایمان باشیم. به اموری بیندیشیم که می توانستند اتفاق بیفتند و نیفتادند. به انهاییکه مداخله ما را انجام نداند و کماکان جواب گرفتند!