کلیپ شرمندتم جوانی مرتضی جعفرزاده | جوانی را به پیری هدیه دادم
چه شد صبر و قرارم وای بر من چه بد شد حال زارم وای بر من!
جوانی را به پیری هدیه دادم سیه شد روزگارم وای بر من…
جوونیم رفت با موی سفیدم هزاران غصه دارم وای بر من…
شرمندتم جوانی جوانی جوانی غم کرده با خوشیام تبانی!
به خاک غم نشستم نشستم شکستم!
بهاری بود جوانی چه آسون رفت ز دستم…
ز بس با غصه خو کردم خدایا جوانی را ز دستم دادم خدایا!
چو پیری رو به خود دیدم شکستم جوانی آرزو کردم خدایا…
ندانستم که بازی داره این در که حیف دیر یادش کردم خدایا…
شرمندتم جوانی جوانی جوانی غم کرده با خوشیام تبانی!
به خاک غم نشستم نشستم شکستم…
بهاری بود جوانی چه آسون رفت ز دستم!
بهار عمر رفت ای داد و بیداد چه بیهوده ز دستم رفت ای داد!
شکایت دارم از دست زمونه تموم آرزوهام رفته به باد…
نمیدانی چرا قدر جوانی که صد حیف است عمر آدمیزاد!
شرمندتم جوانی جوانی جوانی غم کرده با خوشیام تبانی…
به خاک غم نشستم نشستم شکستم…
بهاری بود جوانی چه آسون رفت ز دستم!