ترجمه,زیرنویس: فرزام کریمی
عموماً آثار انتقادی و نظری گیلبرت بهویژه آثار تألیفی مشترک وی با سوزان گوبار بهعنوان متونی در قلمرو فمینیسم موج دوم شناخته میشود. بهاینترتیب، آنها بخشی از یک تلاش مشترک برای فراتر رفتن از نظریههای ساده همسانسازی فمینیسم موج اول هستند که به ردکردن کامل نظم حاکم، ظالمانه، مردسالارانه و مردسالار جامعه پرداختند، آنها به تلاش بسیاری برای اصلاح این نظم با پذیرش انتقادات وارده توسط موج سوم فمینیسم یا در برابر متفکرانی که مردسالاری را نه بهعنوان یک سیستم یکپارچه و بنیادی، بلکه مجموعهای از شیوههای تکراری میدانستند پرداختند.
اغلب گفته میشود که گیلبرت ریشههای نظری نظریات خود را در آثار اولیه دهه 1970 الن موئرز و الین شوالتر یافته است، زیرا فرض اصلی اندیشههای وی بر این مبنا استوار است که نویسندگان زن مجموعهای از تجربیات مشابه را به اشتراک میگذارند و اینکه سرکوب یا مردسالاری اساساً در همهجا یکسان است.