ترجمه,زیرنویس: فرزام کریمی
دیدگاه جامعی وجود دارد که شعر یک خوانش آشکار اصلی دارد و خوانش ثانویه یا ساختارزدایانه همواره مانند انگل به خوانش اول چسبیده است. بااینوجود میلر ادعا میکند که هیچ تفاوتی میان این دو خوانش وجود ندارد. بر مبنای ادعای او شعر و خوانشهای مختلف آن وجود دارند و همه آنها به یک اندازه معتبر یا نامعتبر هستند. شعر مانند غذا است و هر دو خوانش، آشکار و گنگ، مهمانانی بر سر سفره هستند. بدین ترتیب یک رابطه مثلثی بین شعر و دو خوانش آن وجود دارد که میتوان این رابطه را مانند زنجیری تصور کرد که آغاز و پایان ندارد.
میلر استدلال میکند که یک خوانش آشکار مشخص، چیزی خیالی است. تنها خوانش ساختارزدایانه وجود دارد و این خوانش معانی جدید را شکل میدهد. شعر دنبالهای از نظارت را به همراه خواهد داشت که هیچگاه به یک خوانش و معنی صحیح و نهایی نخواهد رسید. هارولد بلوم بهمنظور توضیح وامداری شاعران یک نسل از نسل پیشین، مفهوم اضطراب تأثیر را تعریف کرده است. هیچ شعری بهتنهایی معنی نخواهد داشت؛ بلکه در ارتباط با اشعار دیگر معنی خویش را خواهد یافت.