روزایی که دلم تنگِ حرم کربلا میشه
این دلم زائر صحن علی موسی الرضا میشه
آخه چی بهتر از اینکه تو حرم عمر من سر شِه
روبه رو پنجره فولاد چشای نوکرت تر شِه
می گذره لحظه های من به وقت مشهدالرضا
فرش قدوم زائرات بال و پر فرشته ها
یا اَیها الرئوف اُنظر اِلینا ...
باید اسمت رو بنویسن سر هر کوی و هر برزن
نه نمیشه ازت دل کند برا یک لحظه هم اصلن
همه جا گفتم از خوبی از مرامی که تو داری
کسی که با تو دم خور شد دیگه تنهاش نمی ذاری
آهوی تحت امرتم مولایَ یا اَباالحسن
آخه به جز تو هیچ کسی نمی رسه به داد من
یا اَیها الرئوف اُنظر اِلینا ...
تا که چشمامو وا کردم دلمو دست تو دادم
یه نگام کردی و من هم به دام عشقت افتادم
گره زندگیم آقا با دستای تو وا میشه
تا که اسمت میاد رو لب همه دردام دوا میشه
آقا شفا گرفته ی پنجره فولاد تواَم
یه عمریه کبوتر صحن گوهرشاد تواَم
یا اَیها الرئوف اُنظر اِلینا ...