همایون شجریان _ساز و اواز مشتاق
4.7 هزار بازدید
4.7 هزار بازدید
" من اندر خود نمی یابم که روی از دوست برتابم
بدار ای دوست دست از من که طاقت رفت و پایابم
تنم فرسود و عقلم رفت و عشقم همچنان باقی
وگر جانم دریغ آید نه مشتاقم که کذابم
نگفتی بی وفا یارا که دلداری کنی ما را
الا ار دست می گیری بیا کز سر گذشت آبم
زمستانست و بی برگی بیا ای باد نوروزم
بیابانست و تاریکی بیا ای قرص مهتابم
ببند ای یار بر رویم دری از هر که در عالم
که دل با دوست مشغول است
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید