از حضرت تو حسرت دیدار به جا ماند...
1.9 هزار بازدید
1.9 هزار بازدید
شعر: بنیامین پورحسن
صدا: آرمان
از حضرتِ "تو" حسرت بسیار به جا ماند
داغی به تن این شب تبدار به جا ماند
از رد قدم های تو در آخر قصه
یک کوچه پر از لحظه ی دیدار به جا ماند
اصرار نکردم که بمانی و بسوزی
رفتی و فقط حسرت اصرار به جا ماند
از کوه فروریخته ات بگذر و بگذار
انگار نه انگار که آوار به جا ماند
بی آتش آغوش تو ای عشق ! به شبهام
خاکستری از آتش سیگار به جا ماند
.......
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید