توتستان هاي بزرگ و نهضت ملي-ديني
در ایران و منطقه پر آب و حاصلخیز خاورمیانه، آغاز کشت تنباکو هم باعث تلف شدن نسل جوان و هم نابودکننده توتستان ها و اراضي کشاورزي بود. همچنانکه امروز در افغانستان اين طور است. توتستانهاي ايران به جز مصرف آجيلي به ويژه براي ابريشم گيري استفاده مي شد. ابريشم ميان ايرانيان از باستان محبوب و مقدس بوده است. به هر نحوي سعي ميکردند نام ابريشم را در کنار اسامي خاص ديگر ذکر کنند. مثلا ما درخت ابريشم داريم که با گلهاي زيبايش امروز نقش تزئيني دارد، اما در گذشته از آن براي نوغان داري استفاده ميشد. در اين ميان، به ويژه توت با گستردگي سايه و طبع گرم سايه آن و چتر زيباي سبز آن در نوغان داري بيشتر استفاده ميشده است. درخت توت ريشه هاي عميقي پيدا ميکند، به طوريکه درختان بزرگسال توت چندان نياز به آبياري ندارد. و چون اين درخت بسيار مقاوم دربرابر انواع آفت است در بسياري از نقاط کشور بخصوص مشهد، به کشت آن ميپردازند. توت نه تنها در مشهد، بلکه در اهواز نيز که از مناطق جنوبي است، رايج است. به طوريکه در خيابانهاي اهواز يک در ميان درخت توت و کنار کاشته ميشده است.
اما اينکه چطور شد چنين درخت مقاومي از ايران کم شد و اکنون ابريشم بايد از خارج وارد شود مربوط به حدود دويست سال پيش قبل از استقلال کشورهاي منطقه است. بسياري از استقلالها مديون نهضت تنباکوي آيت الله حسن شيرازي هستند.
نهضت تنباکو يکي از نمودهاي عصر مقاومتي است، که سيد جمال الدين اسدآبادي در منطقههاي تحت استعمار انگليس (هند، مصر، و ساير سرزمينهاي آفريقا)، آغاز کرد. در آن دوره سرزمينهاي خاورميانه با آب و خاک غني خود توليدات بسيار کشاورزي و دامداري داشتند. در کشورهاي منطقه مثل ايران و هند، لباس و پارچههاي رايج از پشم، پنبه و همچنين ابريشم توليد ميشد. نساجي توسعه يافته بود، مردم به هيچ چيزي از ارزاق و پوشاکشان نياز خارجي نداشتند. انگلستان که ميخواست بهانهاي براي حضور خود ايجاد کند در ايران و هند که بزرگترين توليدکننده ها بودند به نابودي کشاورزي در گام اول، و نابودي توليدکنندگاني مثل عشاير در گام دوم پرداختند. علاقه بسيار مردم ايران به درختکاري به سادگي از بين نميرفت. انگليسي ها با تطميع مالي صاحبان زمينها آنها را به کاشت تنباکو ترغيب ميکردند. اما، توتستانها اغلب در اختيار زنان بود. کار ابريشم، شغل رايج زنان و منبع درآمد بسياري از آنان بود. به طوري که توتستان ها تا اواخر قاجار براي کاشت تنباکو استفاده نميشد، و همين مانعي براي مستعمران بود. تا اينکه در همان اواخر قاجار مردها براي حذف درآمد زن ها از توتستان ها آنها را به زمين کاشت تنباکو تبديل کردند. در اين وقت سيدجمال الدين اسدآبادي در هند و مصر تجربه مبارزه با استعمار را کسب کرده و دوباره به ايران برگشته بود. در آن دوره ميخواستند امتياز استفاده از رود کارون را به روسها، امتياز بانک را به اروپا، و امتياز زمينهاي زمينهاي تنباکو را به انگليس تقديم کنند. سيد جمال الدين در نامههايي که به علماي نجف و عراق مي فرستد تقاضا ميکند تا علما در اين عصر امتياز فروشي از حقوق مردم دفاع کند، که ميرزاي شيرازي در پاسخ اين نامه فتواي منع مصرف تنباکو را صادر ميکند.
مردم ديندار ايران هم سريعا به نداي رهبر ديني لبيک ميگويند و به اين صورت امتياز تنباکو براي انگلستان بي فايده ميشود.