داستان صوتی خون آشام آرژانتین | فلورنسیو فرناندز
1 بازدید
1 بازدید
فلورنسیو دنبال یه دختر بود، یه قربانی خوب. پس بی سرو صدا در حالیکه سعی می کرد خیلی جلب توجه نکنه، شروع کرد به قدم زدن توی خیابونای شهر و از پنجره های خونه ها، داخلشون رو نگاه می کرد تا ببینه کی توشون زندگی می کنه. دیگه تابستون بود و بخاطر گرمای بی سابقه هوا، اکثر مردم شبا پنجره هاشون رو کاملا باز میذاشتن. چند متری راه رفت تا اینکه کنار یه خونه وایستاد. پیداش کرده بود. یه خانم خوشگل و جوون که سرحال و پر انرژی به نظر می رسید و انگار که تنها زندگی می کرد. فلورنسیو بلافاصله ...
28 دی 1402
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید