درعزیزم… چندی است که دخترک همیشه شادت دیگر از ته دل نخندیده، بابای مهربانم…. نبودنت را کم آورده ام، غم فراق تو بهترینم به اندازه اواری سنگین است عیدت مبارک
پدرم رفتی و دیگر زبان از بیان احساسمون بهت قاصره- باز هم آه و افسوس میکشم عیدت مبارک مهربانم- خدایا تنهاش نذار
ای پدر مهربانم گرچه به کنارم نیستی اما وجود تو راهمیشه در کنارم حس میکنم ومیدانم همیشه مواظبم هستی …دوستت دارم و همیشه دل تنگت که فقط یک بار دیگه دستانت را بگیرم.
دلم برای روزهایی تنگ است که میدانم باز نخواهند گشت…
برای پدرم که دیگر حضورش را احساس نخواهم کرد…
به راستی که چه زود دیر میشود…