3 آذر سالگرد تولد احمد شاملو؛ بامداد شعر فارسی
1.1 هزار بازدید
1.1 هزار بازدید
همه
لرزش دست و دلم
از آن بود که
که عشق
پناهی گردد،
پروازی نه
گریز گاهی گردد.
ای عشق ای عشق
چهره آبیت پیدا نیست
***
و خنکای مرحمی
بر شعله زخمی
نه شور شعله
بر سرمای درون
ای عشق ای عشق
چهره سرخت پیدا نیست.
***
غبار تیره تسکینی
بر حضور وهن
و دنج رهائی
بر گریز حضور.
سیاهی
بر آرامش آبی
و سبزه برگچه
بر ارغوان
ای عشق ای عشق
رنگ آشنایت
پیدا نیست.
/ از دفت
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید