متن و ترجمه فارسی نوحه لیش تاخر عباس باسم کربلایی
من البین؛ یا حسین ●♪♫
من زغری، وشاب الراس ●♪♫
تانیت نادیت؛ لیش تاخر عباس؟ ●♪♫
ریته یمی یجلی؛ همی وینه عمی ●♪♫
انا یا حسین العزیزه سکنه؛ یا صیوان داری ●♪♫
اعتذر منک؛ یا بوی وادری مقبول اعتذاری ●♪♫
بسبب لن حشمت؛ عمی من العطش و بقلبی ناری ●♪♫
وراح عمی و انتظرته حتی ملیت انتظاری ●♪♫
ملیت… ظلیت… انظر و احسب لحظات ●♪♫
وتنوح هالروح؛ تقدر تصبر هیهات ●♪♫
دمعی یهمی جفنی مدمی وینه عمی ●♪♫
انتظر و القلب؛ یخفق مثل جنحان الیمامه ●♪♫
قلت لیش طلبت منه المای؛ و اخذتنی الندامه ●♪♫
هم صدق یرجع لی؛ عمی برایته وجوده و حسامه ●♪♫
ریت لا یروی دلیلیبس یرد لی بالسلامه ●♪♫
یاریت لا جیت لا منه؛ طلبت المای ●♪♫
ونیت اتمنیت لا تبرد؛ نار حشای ●♪♫
هذا هضمی؛ موتی حتمی وینه عمی ●♪♫
هاک خذ مرسال؛ منی وللقمر روح و تعنه ●♪♫
انشد علیه الشریعه؛ بلکی تسمع خبر عنه ●♪♫
ولو ان یا بوی لقیته عن لسانی اعتذر منه ●♪♫
قله یا عباس؛ ارجع ما ترید المای سکنه ●♪♫
ترجیت وادعیت یاریتک حی تلقاه ●♪♫
موجود وردود ترجع؛ للخیمه ویاه ●♪♫
وای از دستِ جدا؛ ای حسین ●♪♫
از غمت در کودکی موی سرم سفید شد ●♪♫
انتظار کشیدم… فریاد برآوردم… چرا عباس دیر کرد؟ ●♪♫
کاش پیش من میماند و غم مرا برطرف میساخت ●♪♫
ای حسین ای سرپناهِ من ●♪♫
من سکینه دردانه ی تو هستم ●♪♫
ای پدر؛ از تو مغذرت می خواهم ●♪♫
میدانم عذرخواهیِ من قبول میشود ●♪♫
چرا که من بودم؛ که از عطش از عمویم آب تقاضا کردم ●♪♫
آتش ها در دلِ من شعله ور شد ●♪♫
و چنین بود که عمویم رفت و من به انتظار او ماندم ●♪♫
آنقدر منتظر شدم؛ که از انتظار خسته شدم ●♪♫
از انتظار خسته شدم؛ پیوسته لحظه ها رو شمردم ●♪♫
و این جانِ به لب رسیده؛ فریاد می کرد ●♪♫
اشکم جاری است… چشمان خونین است… ●♪♫
انتظار میکشم ●♪♫
در حالی که قلبم مانند بالِ پرندگان؛ در حال پرپر زدن است! ●♪♫
به خودم گفتم؛ چرا از عمویم آب طلب کردم؟ ●♪♫
خود را سرزنش کردم و به شدت پشیمان شدم ●♪♫
آیا عمویم باز خواهد گشت…؟ ●♪♫
آیا علم و مشکِ آب و شمشیر او را خواهم دید؟ ●♪♫
من سیراب شدن را نمیخواهم ●♪♫
فقط میخواهم به سلامتی، پیشِ من برگردد ●♪♫
کاش به کربلا نمی آمدم… کاش از او آب طلب نمی کردم… ●♪♫
هرگز آتشِ دل، سرد نمیشود ●♪♫
این بلای عظیمی است؛ که به من وارد شده ●♪♫
مرگم حتمی است! عمویم کجاست؟ ●♪♫
ای پدر! این پیغام را از من بگیر… ●♪♫
پیشِ ماه شبِ چهارده، برو ●♪♫
از نهر علقمه درباره او سؤال کن؛ تا شاید خبری از او بگیری! ●♪♫
اگر ای پدر او را یافتی… از زبانِ من، از او عذرخواهی کن ●♪♫
به او بگو ای عباس؛ برگرد ●♪♫
سکینه دیگر از تو آب نمیخواهد ●♪♫
آرزو می کنم و دعا میکنم؛ که او را زنده بیابی ●♪♫
صحیح و سالم… سرزنده… با او به خیمه گاه برگردی ●♪♫
او رویای من است… او امیدِ من است… ●♪♫