بحران میانسالی و علایم آن
به تغییر اساسی در زندگی خود داشته باشند اما در برخی دیگر بحران میانسالی پیچیده تر است. این بحران گاهی اوقات خود را به صورت افسردگی و نیاز به روان درمانی نشان می دهد. افرادی که درگیر این بحران هستند ممکن است طیفی از احساسات گوناگون را تجربه کنند که می تواند موارد زیر از جمله این احساسات باشد:
- احساس ناشادی نسبت به زندگی و شیوه ای که سال ها با آن خوش بوده اند.
-احساس ملالت با افراد و چیزهایی که ممکن است قبلاً برای آنها جالب بوده باشد.
- احساس نیاز به یک تغییر ناگهانی و به نوعی حس ماجراجویی.
- زیر سوال بردن همه تصمیماتی که قبلاً در زندگی خود اتخاذ کرده اند.
- عصبانیت و خشم نسبت به همسر و سرزنش او به خاطر شرایط پیش آمده.
- عدم توانایی در تصمیم گیری درباره مسیری که در آینده می خواهد برود.
- شک و تردید در مورد عشقی که نسبت به همسر داشته و غیظ و غضب نسبت به ازدواجی که داشته اند.
- تمایل به یک رابطه پرشور و تجربه صمیمیتی جدید.
بیشتر افرادی که در طول میانسالی مشکل دارند و وارد بحران می شوند به دلیل عوامل بیرونی بحرانشان تشدید می شود. این افراد ممکن است مسایل استرس زایی را تجربه کنند که باعث می شود عبور از این مرحله را برایشان دشوار سازد. یا این که ممکن است هرگز فرصت آن را نیافته باشند که گره های دوران کودکی خود را در بزرگسالی باز کنند.