ساقی به نور باده برافروز جامِ ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کامِ ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذتِ شربِ مدامِ ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریدهٔ عالم دوام ما
چندان بود کرشمه و نازِ سَهی قدان
کآید به جلوه سرو صنوبر خرام ما
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بَرِ جانان پیام ما
گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
مستی به چشمِ شاهدِ دلبندِ ما خوش است
زآن رو سپردهاند به مستی زمام ما
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نانِ حلالِ شیخ، ز آب حرام ما
حافظ ز دیده دانهٔ اشکی همیفشان
باشد که مرغِ وصل کند قصدِ دام ما
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
گوینده : حسین پناهی
به سایت پیویو هم سری بزنید.
https://pioio.com/up/ava/
برای دنبال کردن ما درصفحات مجازی کلیک کنید.
https://www.instagram.com/pioioava/