کلمه ولی به جای مولا در حدیث غدیر
کلمه «ولی» در حدیث غدیر :
از همه آنچه که گفته شد اگر صرف نظر نماییم و فرض کنیم که مولی به معنای دوست ، ناصر و ... باشد ، ولی باید بگوییم : حدیث غدیر فقط با جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» نقل نشده است ؛ بلکه در برخی از روایات با سندهای صحیح نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله در حدیث غدیر از کلمه «ولی» استفاده کرده است . که به سه روایت اشاره میکنیم :
الف : روایت نسایی از زید بن ارقم :
اخبرنا محمد بن المثنی قال حدثنی یحیی بن حماد قال حدثنا ابو عوانه عن سلیمان قال حدثنا حبیب بن ابی ثابت عن ابی الطفیل عن زید بن ارقم قال لما رجع رسول الله صلی الله علیه وسلم عن حجه الوداع ونزل غدیر خم امر بدوحات فقممن ثم قال کانی قد دعیت فاجبت و انی قد ترکت فیکم الثقلین احدهما اکبر من الآخر کتاب الله وعترتی اهل بیتی فانظروا کیف تخلفونی فیهما فانهما لن یتفرقا حتی یردا علی الحوض ثم قال ان الله مولای وانا ولی کل مومن ثم اخذ بید علی فقال من کنت ولیه فهذا ولیه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه فقلت لزید سمعته من رسول الله صلی الله علیه وسلم فقال ما کان فی الدوحات احد الا رآه بعینیه وسمعه باذنیه .
ابو طفیل از زید بن ارقم نقل کرده است : هنگامی که پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله از حجّه الوداع بازمیگشت ، در محل غدیر خم منزل کرد و به درختان چندی که در آن نزدیکی بود اشاره کرد . اصحاب بلا فاصله زیر آن درختها را تمیز کرده و سایبانی برای رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله ساختند . حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله در زیر آن سایبان قرار گرفت و خطاب به حاضران فرمود :
روزگار من به پایان رسیده و خدا مرا دعوت کرده است ، دعوت او را اجابت کردهام . اینک ، دو اثر گرانبها در میان شما به جای میگذارم که یکی از آن دو ، مهمتر از دیگری است و آن دو اثر گرانبار ، کتاب خدا و عترت (اهل بیت) من است ؛ اینک بنگرید تا پس از رحلت من با آن چگونه رفتار خواهید کرد . بدیهی است این دو یادگار از یکدیگر دور نخواهند شد تا اینکه در کنار حوض کوثر با من ملاقات نمایند . سپس فرمود :
«انّ اللّه مولای و انا ولیّ کلّ مومن»
خداوند مولا و سرپرست من، و من سرپرست هر مومن می باشم.
سپس دست علی علیه السّلام را گرفت و فرمود :
«من کنت ولیّه فهذا ولیّه اللّهم وال من والاه و عاد من عاداه»
کسی که من مولا و سرپرست اویم پس این علی سرپرست او است
ابو طفیل گوید : از زید پرسیدم : آیا تو از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله این جملات را شنیدهای ؟ زید در پاسخ گفت : آری ! همه آن ها که در اطراف درختان حضور داشتند آن حضرت را دیدند و سخن ایشان را شنیدند.
النسایی ، احمد بن شعیب ابو عبد الرحمن (متوفای303 هـ) ، خصایص امیر المومنین علی بن ابی طالب ، ج 1 ، ص 96 ، ح79 ، تحقیق : احمد میرین البلوشی ، ناشر : مکتبه المعلا - الکویت الطبعه : الاولی ، 1406 هـ .
حاکم نیشابوری بعد از نقل روایت میگوید :
هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین ولم یخرجاه بطوله .
این حدیث با شرایطی که بخاری و مسلم در صحت روایت قایل هستند ، صحیح است ؛ ولی آن را با تفصیل نقل نکردهاند .
الحاکم النیسابوری ، محمد بن عبدالله ابو عبدالله (متوفای 405 هـ) المستدرک علی الصحیحن ، ج3 ص118 ، تحقیق : مصطفی عبد القادر عطا ، الناشر : دار الکتب العلمیه ـ بیروت، ط1، 1411هـ ـ 1990م .
ابن کثیر دمشقی سلفی (متوفای774هـ) بعد از نقل روایت میگوید :
قال شیخنا ابو عبد الله الذهبی وهذا حدیث صحیح .
استاد ما ابو عبد الله ذهبی گفته است: این حدیث صحیح است .
ابن کثیر الدمشقی ، اسماعیل بن عمر القرشی ابو الفداء ، البدایه والنهایه ، ج 5 ، ص 209 ، ناشر : مکتبه المعارف – بیروت .
ب : بزار از سعد بن ابی وقاص :
حدثنا هلال بن بشر قال نا محمد بن خالد بن عثمه قال نا موسی بن یعقوب قال نا مهاجر بن مسمار عن عایشه بنت سعد عن ابیها ان رسول الله اخذ بید علی فقال ( الست اولی بالمومنین من انفسهم؟ من کنت ولیه فان علیا ولیه .
عایشه دختر سعد از پدرش نقل کرده است که رسول خدا صلی الله علیه وآله دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود : آیا من از مومنین نسبت به خودشان سزاوارتر نیستم ؟ هر کس که من مولای او هستم ، علی مولای او است .
البزار ، ابو بکر احمد بن عمرو بن عبد الخالق (متوفای292 هـ) ، البحر الزخار (مسند البزار) ج 4 ، ص 41 ، ح1203 ، تحقیق : د. محفوظ الرحمن زین الله ، ناشر : موسسه علوم القرآن ، مکتبه العلوم والحکم - بیروت ، المدینه الطبعه : الاولی ، 1409 هـ .
هیثمی بعد از نقل روایت میگوید :
رواه البزار ورجاله ثقات .
این روایت را بزار نقل کرده و راویان آن مورد اعتماد هستند .
مجمع الزواید ومنبع الفواید ، ج 9 ، ص 107 ، علی بن ابی بکر الهیثمی (متوفای807 ، ناشر : دار الریان للتراث/دار الکتاب العربی - القاهره ، بیروت – 1407 .
ج : ابن ماجه قزوینی از براء بن عازب :
حدثنا عَلِیُّ بن مُحَمَّدٍ ثنا ابو الْحُسَیْنِ اخبرنی حَمَّادُ بن سَلَمَهَ عن عَلِیِّ بن زَیْدِ بن جُدْعَانَ عن عَدِیِّ بن ثَابِتٍ عن الْبَرَاءِ بن عَازِبٍ قال اَقْبَلْنَا مع رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم فی حَجَّتِهِ التی حَجَّ فَنَزَلَ فی بَعْضِ الطَّرِیقِ فَاَمَرَ الصَّلَاهَ جَامِعَهً فَاَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ فقال اَلَسْتُ اَوْلَی بِالْمُوْمِنِینَ من اَنْفُسِهِمْ قالوا بَلَی قال اَلَسْتُ اَوْلَی بِکُلِّ مُوْمِنٍ من نَفْسِهِ قالوا بَلَی قال فَهَذَا وَلِیُّ من انا مَوْلَاهُ اللهم وَالِ من وَالَاهُ اللهم عَادِ من عَادَاهُ .
عدی بن ثابت از براء بن عازب نقل کرده است که در «حجه الوداع» که افتخار همراهی با رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله را داشتیم ، در بازگشت ، در یکی از مسیرها دستور داد برای نماز جمع شویم سپس دست علی علیه السّلام را گرفت و فرمود :
«الست اَوْلی بِالْمُوْمِنِینَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ ؟ »
آیا من به مومنان از خود آنها سزاوارتر نیستم؟ همه تصدیق کردند. باز هم فرمود :
«الست اولی بکلّ مومن من نفسه »