عثمان بن عيسى از قول يكى از دوستانش از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود:خداوند هر بندهاى را كه مىآفريند،براى او جايگاهى در آتش و منزلى در بهشت در نظر مىگيرد،و هنگامى كه بهشتيان در بهشت و دوزخيان در دوزخ مستقر گردند سروشى ندا در مىدهد كه:اى ساكنان بهشت!نگاه كنيد،و آنان به دوزخ نگاه مىكنند و جايگاه خود را آشكار در آتش مىبينند،سپس به آنان خطاب مىشود كه: اين جايگاههاى شما بود كه اگر نافرمانى خدا را پيشۀ خود كرده بوديد ناگزير به ورود در آنها مىشديد.(با شنيدن اين خبر)اگر قرار بود كسى از شدّت سرور و شادمانى قالب تهى كند،بدون ترديد بهشتيان بودند كه از فرط خوشحالى و به خاطر عذابى كه از آنها دور شده است،مىمردند.و باز ندا مىشود كه:اى دوزخيان!سر خود را (كه از شرم به پايين انداختهايد)بالا كنيد و به جايگاهى كه براى شما در بهشت مقرر شده بود،نظر كنيد!و آنان سر خود را بالا مىكنند و جايگاه خود را در بهشت با همۀ نعمتهائى كه در آن است مىبينند،و به آنان گفته مىشود:اينها جايگاههاى شما بود كه اگر(در دنيا)پروردگار خود را اطاعت كرده بوديد،در آن جاى مىگرفتيد.سپس حضرت فرمود:اگر قرار باشد(كه در آن روز و پس از شنيدن اين خبر)كسى از شدّت افسوس و اندوه بميرد،بدون ترديد،دوزخيان در اين روز از فرط حسرت و غم قالب تهى مىكردند.پس جايگاه بهشتيان در دوزخ-به ارث-به دوزخيان،و جايگاه دوزخيان را در بهشت-به ارث-به بهشتيان واگذارند و اين همان معنى كلام سخنان خداوند است كه(در سورۀ مؤمنان،آيۀ 10 و 11)مىفرمايد:«اينان(مؤمنان واقعى)همان وارثانند كه بهشت را به ارث خواهند برد و در آن براى هميشه ماندگار خواهند شد».
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال جلد 1، صفحه 656
⚫️زهری نقل می کند که روزی در خدمت امام سجاد علیه السلام بودم که یکی از شیعیان آمد و اظهار پریشانی و عیالمندی نمود و گفت: چهارصد درهم بدهکاری دارم، حضرت از شنیدن سخنان وی بسیار متأثر شده و گریه کردند، وقتی علت را پرسید، فرمودند: کدام محنت بالاتر از آن است که برادر مؤمنی را مقروض ببینی و نتوانی مشکل او را حل کنی؟ هنگامی که مردم متفرق شدند یکی از منافقین گفت: عجیب است که ایشان یک بار می گوید آسمان و زمین در اختیار ماست و یک بار می گوید که از اصلاح برادر مؤمنی عاجزیم! آن مرد فقیر از شنیدن این سخن آزرده شد و خدمت امام سجاد علیه السّلام رفت و گفت: شخصی چنان و چنین گفت و به من سخت آمد به گونه ای که رنج و محنت و پریشانی های خودم را فراموش کردم. حضرت فرمود: خداوند تو را فرج عطا فرمود؛ و دستور داد: آنچه برای افطار من آماده کرده اید بیاورید. دو قرص نان خشک شده را آوردند. حضرت فرمود: این نان ها را بگیر که در خانه ما به غیر از این ها وجود ندارد ولیکن خداوند به برکت این دو قرص نان نعمت و مال زیادی به تو می دهد.
آن مرد دو قرص نان را گرفت و به بازار رفت و نمی دانست چه کار کند. همان طور که در بازار راه می رفت، به ماهی فروشی برخورد کرد که یک ماهی در دستش مانده بود و کسی آن را نمی خرید. به ماهی فروش گفت: من دو نان جو دارم بیا با ماهی مبادله کنیم. ماهی فروش قبول کرد مرد ماهی را گرفت و یک نان جو را به او داد و به راهش ادامه داد و بقالی را دید که مقداری نمک مخلوط با خاک دارد که هیچ کس از او نمی خرد، به او پیشنهاد کرد بیا این قرص نان را بگیر و آن نمک را بده تا این ماهی را کباب کرده و استفاده کنم. و نمک را نیز گرفت و به خانه رفت در فکر بود که ماهی را پاک کند کسی در زد. وقتی در را باز کرد، دید هر دو مشتری نان ها را پس آورده اند و گفتند: بچه های ما این نان های خشک را نمی توانند بخورند و ما فهمیدیم که تو از ناچاری این نان ها را به بازار آورده ای بیا و نان خود را بگیر، ما از تو راضی هستیم و آن ماهی و نمک را به تو حلال کردیم.
آن مرد آنها را دعا کرد و ایشان رفتند و چون کودکانش نمی توانستند آن نان ها را بخورند، تصمیم گرفت ماهی را کباب کند و به کودکانش بدهد. وقتی شکم ماهی را پاره کرد که آن را تمیز کند دید پر از در و مروارید است که نظیر ندارند، پس خداوند متعال را شکر کرد و در فکر بود که آنها را به چه کسی بفروشد و چه کار کند که شخصی از طرف امام سجاد علیه السّلام آمد و پیغام آورد که امام سجاد علیه السّلام فرمود: خداوند متعال در کار تو گشایش ایجاد کرد و از پریشانی نجاتت داد. اکنون قرص های نان را به ما برگردان که آن ها را به غیر از ما کسی نمی خورد.
????بحارالانوار ج46ص 20
شرح کوتاهی بر روایت بالا:
کلام اهل بیت عصمت وطهارت سلام الله علیه ظاهری دارد و باطن های فراوانی، در این روایت گریه حضرت حمل بر ناتوانی ایشان در کمک به آن شیعه فقیر و عیالمند نیست چرا که حتی ادامه حدیث وکمک معجزه وار حضرت با دوقرص نان کم ارزش به او خلاف مطلب را ثابت میکند بلکه گریه امام سجاد علیه السّلام برای فقر معرفتی و بی بضاعتی معنوی آن شیعه بوده است زیرا امام علیه السّلام آگاهی از درون وکم معرفتی او داشته و اگر توانایی در حل مشکل او نداشت چنین معجزه وار زندگی او را متغییر نمیکردند و نکته دیگری که میشود از این روایت یاد گرفت تسلیم محض بودن در برابر معصوماست. اینکه آن شیعه دو قرص نان را با تسلیم و هیچ سوال یا سخنی سریعا پذیرفته و به دنبال راه گشایش بوده است.
معجزه دیگری از امام سجاد علیه السّلام در بحار الانوار آمده است که حضرت برای یکی از شیعیان، آب را تبدیل به یاقوت و زمرد و مروارید کرده بودند و به عنوان هدیه دادند ولی برای این شیعه دو قرص نان خشکیده شده عطا فرمودند و هردو نفر چه آن شخصی که به او جواهرات هدیه شد و چه این شخص عیالوار؛ هردو در مقام تسلیم و رضایت بودند چرا که یقین داشتند این امام معصوم است که میداند کدام خیر و کدام صلاح به نفع شیعه اش است و شیعه جز با تسلیم محض و رضایت و پذیرش محض در برابر کلام و اعمال امام معصوم علیه السّلام هرگز نمیتواند به منتهای کمال دست یابد.
#امام_زین_العابدین_علیه_السّلام