آیا شیعیان ایمه علیهم السلام را خدا میدانند؟!!!
دستور امیر مومنان علیه السلام به توسل (با سند صحیح):
مرحوم کلینی با سند معتبر نقل کرده که شخصی در زمان امیر مومنان دعا کرده بود ولی اجابت نشد، نزد امیر مومنان (علیه السلام) رفت و از مستجاب نشدن دعایش شکایت نمود. حضرت دعای سریع الاجابه را به ایشان یاد دادند که در پایان دعا، حضرت دستور توسل به اهل بیت علیهم السلام را بیان فرموده اند:
17 عَلِیُّ بْنُ اِبْرَاهِیمَ عَنْ اَبِیهِ عَنِ ابْنِ اَبِی عُمَیْرٍ عَنْ مُعَاوِیَهَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قَالَ لِی اَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ابْتِدَاءً مِنْهُ یَا مُعَاوِیَهُ اَ مَا عَلِمْتَ اَنَّ رَجُلًا اَتَی اَمِیرَ الْمُوْمِنِینَ علیه السلام فَشَکَا الْاِبْطَاءَ عَلَیْهِ فِی الْجَوَابِ فِی دُعَایِهِ فَقَالَ لَهُ اَیْنَ اَنْتَ عَنِ الدُّعَاءِ السَّرِیعِ الْاِجَابَهِ فَقَالَ لَهُ الرَّجُلُ مَا هُوَ ... وَ اَتَوَجَّهُ اِلَیْکَ بِمُحَمَّدٍ وَ اَهْلِ بَیْتِهِ اَسْاَلُکَ بِکَ وَ بِهِمْ اَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تَفْعَلَ بِی کَذَا وَ کَذَا.
معاویه بن عمار گوید: حضرت صادق علیه السلام بدون سخن و پرسشی به من فرمود: ای معاویه آیا نمیدانی که مردی خدمت امیر المومنین علیه السلام آمد و از اینکه اجابت دعایش دیر شده بود به آن حضرت شکایت کرد، آن حضرت به او فرمود: چرا دعای سریع الاجابه را (یعنی دعایی که زود باجابت رسد) نخواندی؟ آن مرد عرض کرد: آن دعا کدام است؟ فرمود: بگو....
و به سوی تو به حق محمد و اهلبیتش رو آورده ام، به حق تو وآنها از شما درخواست دارم که بر محمد وآل محمد دورد فرستی و فلان حاجت مرا بر آورده سازی.
الکلینی الرازی، ابو جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق (متوفای328 هـ)، الاصول من الکافی، ج2، ص583 ، ح17، ناشر: اسلامیه، تهران، الطبعه الثانیه،1362 هـ.ش.
سند این روایت معتبر است. علامه مجلسی در اعتبار این روایت مینویسد:
الحدیث السابع عشر: حسن.
مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، مرآه العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج12 ؛ ص455، تهران، چاپ: دوم، 1404 ق.
سند این روایت صحیح است و سر اینکه علامه مجلسی تعبیر «حسن» را به کار برده به خاطر وجود «ابراهیم بن هاشم» در سند فوق است که به نظر ایشان وی امامی ممدوح (مدح در موردش وارد شده ) است و توثیق ندارد؛ اما با مراجعه به کتابهای رجالی علمای شیعه در می یابیم که وی دارای توثیق می باشد
کلام جامع حضرت آیت الله العظمی خویی قدس الله نفسه الزکیه در شرح حال ابراهیم بن هاشم این است:
اقول: لا ینبغی الشک فی وثاقه ابراهیم بن هاشم، ویدل علی ذلک عده امور:
1. انه روی عنه ابنه علی فی تفسیره کثیرا، وقد التزم فی اول کتابه بان ما یذکره فیه قد انتهی الیه بواسطه الثقات. وتقدم ذکر ذلک فی (المدخل) المقدمه الثالثه.
2. ان السید ابن طاووس ادعی الاتفاق علی وثاقته، حیث قال عند ذکره روایه عن امالی الصدوق فی سندها ابراهیم بن هاشم: ورواه الحدیث ثقات بالاتفاق. فلاح السایل: الفصل التاسع عشر، الصفحه 158.
3. انه اول من نشر حدیث الکوفیین بقم. والقمیون قد اعتمدوا علی روایاته، وفیهم من هو مستصعب فی امر الحدیث، فلو کان فیه شایبه الغمز لم یکن یتسالم علی اخذ الروایه عنه، وقبول قوله.
من میگویم: شایسته نیست که در وثاقت ابراهیم بن هاشم تردید شود، برای اثبات این مدعا چند دلیل دلالت دارد:
1. علی بن ابراهیم در تفسیر خود روایات زیادی از او نقل کرده است؛ در حالی که در اول کتاب خود ملتزم شده است که هر چه در این کتاب آورده ، به واسطه افراد ثقه به او رسیده است. بحث این مطلب در کتاب المدخل مقدمه سوم گذشت.
2. سید بن طاووس ادعای اتفاق بر وثاقت او کرده است؛ چنانچه در ذکر روایتی که او در سندش ابراهیم بن هاشم وجود دارد گفته: تمام روات آن به اتفاق علماء ثقه هستند.
3. او نخستین کسی است که حدیث مردم کوفه را در قم انتشار داد و قمیها به روایات او اعتماد کردهاند. در میان قمیها کسانی بودند که در باره روایت سختگیر بودند، اگر در او احتمال اشکال وجود داشت، تمام قمیها بر گرفتن روایت از او و قبول روایاتش اتفاق نمیکردند.
الموسوی الخویی، السید ابو القاسم (متوفای1411هـ)، معجم رجال الحدیث وتفصیل طبقات الرواه، ج 1 ، ص 291، الطبعه الخامسه، 1413هـ ـ 1992م
در توضیح کلام آیت الله خویی میگوییم:
قمیها در نقل روایت آن چنان وسواس داشتند که اگر کسی در شهر مقدس قم از راویان ضعیف روایت نقل میکرد، فوراً او را از شهر بیرون و به شهر دوری تبعید میکردند؛ چنانچه با سهل بن زیاد و... چنین رفتاری داشتند. به عبارت دیگر نقل روایت از راوی ضعیف در میان محدثان شهر قم، جرم نابخشودنی به شمار میرفت.
ابراهیم بن هاشم، موسس این مکتب و نخستین انتشار دهنده حدیث در قم بوده است و شخصیتی مثل علی بن ابراهیم فرزند برومند او بیش از شش هزار روایت از پدرش نقل کرده است.
بنابراین ، ابراهیم بن هاشم توثیق صریح دارد و دستکم شخصیتی مثل سید بن طاووس ادعای اتفاق تمام علما بر وثاقت او را کرده است.
وقال السید الداماد فی ( الرواشح ) : .. والصحیح الصریح عندی : ان الطریق من جهته صحیح ، فامره اجل وحاله اعظم من ان یعدل بمعدل او یوثق بموثق.
سید داماد در کتاب رواشح گفته: صحیح در نزد من این است که طریق ابراهیم بن هاشم صحیح است و شان او بالاتر از این است که او را تعدیل (توصیف به عدالت) کند یا توثیق کرد.
الطباطبایی، السید مهدی بحر العلوم (متوفای 1212هـ)، الفواید الرجالیه، ج 1، ص 450، تحقیق وتعلیق: محمد صادق بحر العلوم، حسین بحر العلوم، ناشر: مکتبه الصادق - طهران، الطبعه الاولی: 1363 ش
سید بن طاووس در سندی که ابراهیم بن هاشم در سلسله آن وجود دارد، گفته است که تمام روات آن مورد اعتماد هستند:
ورواه الحدیث ثقات بالاتفاق.
این جمله به روشنی ثابت میکند که تمام شیعیان بر وثاقت او اجماع داشتهاند.
فلاح السایل، ص158؛ معجم رجال الحدیث، ج1، ص291، رقم: 332.
بنابراین سند روایت صحیح است.
طبق این روایت اگر کسی بخواهد حاجتش