اربعین حسینی اربعین می رسد و باز مرا می خواند همه را در سفر عشق فرا می خواند چه شکوهی ست در این آیت رستاخیزی سفری پیاده با این همه شورانگیزی سفر عشق همین هجرت از خود به خداست کربلا صحنه ی جانبازی و آزادی ماست رود لب تشنه به دیدار حرم می آید عطش قافله بر حادثه می افزاید این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی ست که جان ها همه پروانه ی اوست هرکجا می نگرم رنگ رخش جلوه گر است هرکجا می گذرم جلوه ی مستانه ی اوست هرکجا نام حسین است به مولا سوگند می زند عشق دلت را به حقیقت پیوند کربلا منتظر ماست قدم برداریم مهر و سجاده و زنجیر و علم برداریم آنقدر اوج گرفته تب خون خواهی عشق که هر آزاده ی دلبسته شده راهی عشق می رسد پرچم این نهضت عاشورایی عاقبت به دست آن آیینه ی زیبایی این حسین کیست که عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی ست که جان ها همه پروانه ی اوست