زنی که تمام هستی اش را به جبهه فرستاده بود
536 بازدید
536 بازدید
این خانم [در نامه] بعد از آن که اظهار ارادت فراوانی به امام و به مسؤولین کردند و می گویند همسرم و پسرهایم در جبهه بودند و خواهند بود؛ اظهار شرمندگی کردند که خودشان نمی توانند -این خانم- در جبهه شرکت بکنند. بعد می گویند که من دو عدد انگشتر ناقابل که تمامی زینت من است، ولی وقتی امام عزیزم ۵۰ رزمنده را در سه ماه خرج دهد، من هم باید همین ها را که هستی و مالم هست بدهم برای رزمندگان.
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید