mohammadAmirabadi در 2 سال پیش
بنده حاج آقای ابوالقاسمی رو آدم فاضلی می شناسم ولی این استدلالتون خیلی سست بود.
گویا در مورد مولوی مطالعات زیادی نداشتید.
پسرش میگه عمر وار زیست کرد و عمر وار مرد، حالا شما میگید عمر وار زیست کرد و علی وار مرد.
مولوی شناسان اقرار دارند بخش اعظمی از این غزل ها خطاب به شمس است(غزلیات شمس تبریز، مقدمه، گزینش و تفسیر: محمدرضا شفیعی کدکنی، ص ۴۳ مقدمه)
و این غزل هم خطاب به شمس در هجرت اول یا دوم است
و شما باید اثبات کنید منظور از یار، صحابه است یا مرادفش صرفا صحابه است اگه صحابه هم باشد، منظور مریدای خودش نیست. و اشتراک لفظی نیست،
وهم باید نشون بدید این غزل، آخرین شعر مولوی است و از توبه خودش توبه نکرده.
گویا این غزل رو کامل ندیدید و گرنه همچین استدلالی نمی کردید.
مولانا » دیوان شمس » غزلیات »
غزل شمارهٔ ۴۴۱
بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست
بگشای لب که قند فراوانم آرزوست
1 دیدگاه