#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بیست_وچهارم_جمادی_الثانی_مرگ_ولیددوم ملعون
#تقویم_تبری
بیست و چهارم جمادی الثانی سال 126هجری قمری مصادف با بیست و هفتم فروردین سال 123هجری شمسی ولید بن یزید بن عبدالملک ملعون معروف به ولید دوم یکی از خلفای غاصب اموی بدرک واصل شد.
پدرش #یزید_بن_عبدالملک ملعون و عمویش #هشام_بن_عبدالملک خیبث بود و او پسر برادر #ولیداول یعنی #ولید_بن_عبدالملک لعین میشد و ازین جهت به #ولیدثانی معروف گشت.
#ولیددوم هشتمین متخلف بنی مروان و یازدهمین خلیفه غاصب بنی امیه بود.
وی فاسق و فاجر بوده و به می گساری شهرت داشت وپس از رسیدن به حکومت، برعیش ونوش وهمنشینی با #تبهکاران و #روسپیان و اهل فسق وفجور بیش از پیش افزود.
در زمان #ولیدخبیث و به دستور او #شراب_خوارگی و #عیاشی و #موسیقی بیش از پیش در سرزمینهای اسلامی رواج پیدا کرد. بطوری که علاقه به ساز و آواز دربین همه مردم شیوع یافته بود.
او حتی در مراسم حج نیز به #هرزگی و #میگساری میپرداخت.
روزی درحال مستی با کنیزش آمیزش کرد وچون صدای اذان شنید لباسش را بر کنیزش پوشاند و اورا وا داشت تا برمردم امامت کند. همچنین خطبه های #نمازجمعه را در حالت مستی وبه صورت شعر ایراد میکرد.
زمانی دستورداد تا قبهای بسازند و برفراز کعبه نصب کنند تا درآنجا #شراب بنوشد، اما اطرافیانش ازاین کار منصرفش کردند.
روزی قرآن راگشود واین آیه آمد:
"واستفتحوا و خاب کل جبار عنید"
وطلب فتح کردند درحالی که نصیب هرستمگر جبار، هلاکت است.
#ولید قرآن را به زمین انداخت وبه آن چندین تیرزد وبه قرآن خطاب کرد:
مرابه #جبارعنید میترسانی آری من همان جبارعنیدم. روزمحشر بخدایت بگو ولید مرا درهم درید.
#ولید_خبیث دائما به پیامبر و امیرالمؤمنین علیه السلام جسارت کرده و العیاذبالله دشنام میداد.
همچنین حضرت #یحیی_بن_زید نوه امام سجاد علیهم السلام را بشهادت رساند وبدن مبارک حضرت #زید_بن_علی علیهماالسلام را از دروازه کوفه پایین آورده وبه آتش کشید.
سرانجام پسرعمویش پنهانی، از سرداران بنی امیه بیعت جمع کرد وسپس قیام وانقلاب کرده و روز بروز قوی تر شد. جنگ ودرگیری بالا گرفت وبالاخره ولید دوم را کشته و بدرک فرستادند و بعد از او #یزید_بن_ولید ملعون به حکومت غاصبانه نشست.
الطرائف فی معرفة ص167
الامالی ص90
العددالقویه ص253
تاريخ يعقوبی ج2 ص97
انساب الاشراف ج9 ص127
البدایة والنهایة ج10 ص9
سیراعلام النبلاء ج6 ص169
تاریخ مختصر الدوال ص118
تاريخ طبری ج5 ص555
مروج الذهب ج3 ص213
الکامل فی التاریخ ج5 ص264
تاریخ مدینه دمشق ج63 ص332
البدء والتاریخ ج6 ص52