#امامزاده_سلطانعلی#حضرت_سلطانعلی
در سال 116هجری قمری جناب ابوالحسن سلطان على بن محمد فرزند بزرگوار امام باقر عليه السلام در #اردهال كاشان بسیار مظلومانه به همراه یارانشان به شهادت رسیدند.
امام صادق(علیه السلام) درباره مقام این امامزاده بزرگوار فرموده است: «مَن زارَ أخی سُلطان علی بِأردهال کمَن زارَ جدّی سَیدَالشُهداءِ بِکَربلاء.» یعنی هرکس برادرم سلطان علی(علی بن باقر) علیه السلام را در اردهال زیارت کند مانند کسی است که جدم حسین(علیه السلام) را در کربلا زیارت کرده باشد.» و افزودند: «هر که توان زیارت اجدادم را ندارد به باریکَرَسف رود و برادرم سلطانعلی را زیارت کند .
امام ششم شیعیان همچنین فرموده اند: «هر که شب های جمعه و شب های متبرکه را در مزار برادرم(حضرت سلطانعلی) علیه السلام به سر برد و به عبادت و تلاوت قرآن بگذراند بی گمان در روز قیامت با ما اهل بیت(علیهم السلام) محشور خواهد شد.»
و در جای دیگری فرموده اند: «حائر مزار برادرم مانند حائر جدم امام حسین(علیه السلام) است و هر که را در حائر او دفن کنند از عذاب الهی ایمن خواهد بود.»
امام رضا(علیه السلام) نیز فرموده اند: «نعم الموضع الأردهال، فالزم و تمسک به.» چه خوب جایی است اردهال، پس به آن التزام و تمسک نمایید.
و اما ماجرای تشریف آوردن حضرت سلطانعلی پسر امام محمد باقر علیه السلام به ایران اینطور بود که عده اى از دوستان اهلبيت عليهم السلام از اهالى #چهل_حصاران و #فين_كاشان نامه اى خدمت #امام_باقر عليه السلام نوشتند، كه چون ما از محضر شما دور هستيم يكى از آقازادگان خود را براى راهنمائی وتربيت بجانب ما بفرستيد.
آن حضرت فرزند بسیار والامقام و مهربان و بزرگوار خود، جناب (سلطانعلی)#على_بن_محمد عليه السلام را با جمعی از شیعیان روانه كاشان كردند.
هنگام ورود آن حضرت، در فين حدود شش هزار نفر براى استقبال آمدند. حضرت مدتى در #جاسب و #خاوه مشغول به هدايت شده وبيشتر در مسجد جامع #كاشان كه فعلاً دركوى ميدان كهنه واقع است، مشغول عبادت بودند و شيعيان معجزات بسیار زيادى از ایشان مشاهده مینمودند. در این خصوص زرین کفش (زرین نعل) حاکم منطقه، که به شدت ناصبی و حسود و دنیاپرست بود دسیسه ای چیده و به خدمت حضرت آمد ومنافقانه گفت«بعضی از مساکین و عاجزین قریه بارکرس که قادر بر مسافرت به خابه نیستند، تقاضا دارند که شما به نور قدوم مبارک، بارکرس را منور سازید و...».
در آن زمان مردم همگی چشم بر نفاق و دورویی زرین نعل پوشیده وسعی واهتمام کردند که حضرت را از آن قریه به بارکرس حرکت دهند پس حضرت در دامنه حَیَل (کوهی) که نزدیک سرچشمه بارکرس بود، سکونت گزید و خیمهها بر پا کردند، و مردم همه روزه به خدمت آن حضرت میرسیدند و با شور و شعف وصف ناشدنی از دیدار و زیارت وجود مقدس ایشان و حل مشکلاتشان برمیگشتند.
والیِ وقتِ منطقه خابه، ارزق ابرح لعنت الله علیه بود که قم و دارالسلطنه قزوین تحت حکومت وی بود. زرین کفش که اهل بارکرس بود و از جانب وی حکومت اردهال و کاشان را داشت به والی نوشت که حضرت سلطانعلی سه سال است به این منطقه آمده و مردم بسیاری ایشان را دوست دارند و مطیعش شدهاند! و بسیار بدگویی ها نمود!
چون نامه به والی رسید، بسیار ناراحت شده و ارقم شامی زنازاده قسی القلب را که در کشتن و شکنجه مخالفین معروف بود همراه شصت هزار نفر با همکاری زبیر نراقی لعنت الله علیه به کمک زرین نعل ملعون فرستاد تا حضرت را شهید نمایند.
نیروهای نواصب شبانه و بدون سر و صدا وارد منطقه شدند و راههای خروجی را مسدود کردند.
در این میان، جناب عبدالکریم بارکرسی آشپز و خادم حضرت سلطانعلی(علیه السلام) از ماجرا خبردار شد و پابرهنه، نزد آن حضرت شتافت و ایشان را از ماجرا باخبر کرد. در نتیجه حضرت بی درنگ، خود را آماده رزم کرد.
عبدالکریم به سمت یاران حضرت سلطانعلی رفت و آنها را از این موضوع باخبر کرد، آنها نیز همراه دویست نفر به کمک حضرت آمدند و نامهای به سوی فین و کاشان فرستادند که قاصد به دست یاران زرین کفش دستگیر شده و به شهادت رسید.
این دویست نفر دلاور مرد با لشکر نواصب مقابله کردند و در مقابل، مردم ملعون قلّه الجبال به ترغیب زرین کفش به لشکرش پیوستند.
در این درگیریها تعداد زیادی از یاران امام به شهادت رسیدند و حضرت سلطانعلی نیز پس از استفاده از چوبه تیر( بنا به روایتی 80 چوبه داشت) با شمشیر به مبارزه برخاست و پس از جنگهای تن به تن بسیار ؛ مظلومانه و غریب از اسب فرو افتاده و خون از پیشانی مقدس ایشان جاری بود. در چنین حالی، ارقم شامی لعنت الله علیه به بالای سر ایشان آمده و سرِ مطهرش را جدا کرده و ایشان را شهید نمود????. سپس حرامیان بدن مبارک ایشان را در #قالی پیچیدند و دائما با چوب به قالی میزدند و از بالای کوه پیکر مبارک را به پایین پرتاب کردند.
هنگامی که مردم باغیرت فین و کاشان از ماجرای به شهادت رسیدن حضرت سلطانعلی(علیه السلام) با خبر شدند، صدای زجه و شیون در کل شهر برخاست جمعیت زیادی از مردم بر سر و صورت خویش میکوبیدند و با قمه به محل مبارزه رفتند و با لشکر زرین کفش به مبارزه پرداختند و نواصب را به درک واصل کرده و حتی خانهها و باغهای طرفداران زرین کفش را ویران ساختند.
پس در حالیکه خون میگریستند پیکر مقدس حضرت را در پایین کوه پیدا کرده و از قالی بیرون آوردند و در محل مورد وصیت خود حضرت؛ایشان دفن نمودند.
ازآنجا كه شهادت آن حضرت در مهرماه بوده، ازهمان روزگار هر ساله برای عزای ایشان درجمعه دوم مهرماه مراسم #قالی_شويان همراه باعزادارى باشكوهى در حرمشان برگزار میشود.
دفن ابدان مطهر این شهداء بصورت #سردابی بوده است كه #مرعشى_نجفى به آن سرداب مقدس زیرضریح شرفیاب شدند و بعداز هزار و اندی سال بدنهای مبارک را #تازه وسالم مشاهده کردند.
شرح زندگى حضرت سلطانعلى عليه السلام ص62
روضاةالجنات ج4 ص212
مراقدالمعارف ج2 ص80
#بیست_وهفتم_جمادى_الثانى
#امامزاده_سلطانعلی_مشهد_اردهال
#مراسم_قالیشویان