آزمون سنچخ - مورد اول - بیماری اسکوروی
739 بازدید
739 بازدید
هنگامی که سوار کشتی شدند همه خوشحال بودند. هیچکس خیال نمی کرد این سفر دردناک دردناک خواهد شد! چند ماه در سفر بودند که ناگاه دهان یکی از خدمه شروع کرد به خونریزی شدید. بند نمی آمد. به زور دستمال خون را بند آوردند. حالش بد شده بود و بر صورتش لکه افتاده بود. همه ترسیده بودند. چند نفر دیگر هم همین وضعیت را داشتند. با افتادن دندان چند نفر، دیگر ترس تمام کشتی را فراگرفته بود. خیال می کردند کار ارواح است. تا آنکه ناخدا به دادشان رسید و همه را از این بیماری نجات داد، با لیمو!!!
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید