کرونا اگر چه در مسیر خود قربانی میگیرد اما بد نیست از زاویه دیگر هم به آن نگاه کرد و آن را دستمایهای برای مرور نعمتها و زیباییهایی زندگی قرار داد
کرونا باعث شد تا پدرها و مادرها فرصتی بیشتری را در خانه کنار فرزندان خود سپری کنند، با یکدیگر حرف بزنند، از مشکلات یکدیگر با خبر شوند و بتوانند تا حدی خلاهایی که در ورای زندگی روزمره عواطف و ارتباطات انسانی را تحت تاثیر خود قرار داده، پر کنند.
کرونا باعث شد تا بفهمیم رنگ های واقعی کدامند باعث شد تا بفمیم چه کسانی برایشان مهم است که باشیم و نباشیم باعث شد تا عمق احساس های رنگ شده آدمها را در رنگین کمان کنارمان درک کنیم
کرونا باعث تا من بفهمم می شود از دور میتوان ادمها را نشانه گرفت و ذره بینی از جنس هم نوع گرایی به ادمها نگاه کرد
باعث شد تا بفهمم مادرم در کنار من است و نمیتوانم اورا در بغلم بفشارم گوییا بوسیدن دست و پای مادرم برای من مانند سیب برای حضرت آدم ممنوع شده
کرونا باعث شد صورت های آشنایمان را در مجازی ببینم و چهره پیر پدرم را در خاطره مرور کنم من و این اتاق و خاطره کسانی که دوست داریم در ذهنم ثانیه به ثانیه مرور شود درد استخوان و نفس های نصفه و نیمه اگر راحت بگذاردم درد دلتنگی عزیزانم دست از سرم برنمیدارد
من به حول و قوه الهی بر میخزم تقدیر اگر بود این ویروس ریز مرا به خاطره ها برد یادم آرید که سخت در طلب نشانه های قدرت خدا بودم