شهیدان باقری
252 بازدید
252 بازدید
زمان جنگ بود و همه میرفتند به جبهه ها.اونام رفتند.اما.....
اما هیچ وقت برنگشتند . میگن یه روز ماشاالله داشت نماز میخوند که صدای تیر و و خمپاره ی عراقی ها شروع شد.همه دنبال این بودن که یه جوری فرار کنن و برن تو سنگر اما ...اما اون نمازشو نشکست همه فکر میکردن که اون شهید شده اما و قتی از تو سنگر اومدن بیرون دیدن تو سجده افتاده و زار زار گریه میکنه.تو عملیات کربلای 5 شهید شد و جنازش25 روز توی اون گرما توی عراق افتاده بود تا اینکه برادرش که دیگه نمیتونست دست رو دست بزاره رفت و جنازه رو برگردوند.
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید