او رفت و شب شد - بهرام حصیری
6.3 هزار بازدید
6.3 هزار بازدید
او رفت و شب شد
او رفت و شب شد
از رفتنش گویی جانم به لب شد
از رفتنش گویی جانم به لب شد
من مانده از آشیان جدا
بی عشق خود با غم ای خدا
از او نشانی نکرده پیدا فتادم از پا
من گشته رسوای عالمی
بی مونس و یا رو همدمی
آن عشق دیرین چه شد که دیگر رمیده از ما
او از دست من دامن کشیده
غم در دل من آفریده
افکنده ما را در دل صحرا
در جستجویشتنها
من مانده از آشیان جدا
بی عشق خود با غم ای خدا
از او نشانی نکرده پیدا فتادم از پا
من گشته رسوای عالمی
بی مونس و یارو همدمی
آن عشق دیرین چه شد که دیگر رمیده از ما
آه با این همه راز نها
اولین نفری باشید که برای این ویدیو دیدگاه ارسال میکنید