ان شاء الله خدای متعال ما را از شر فتنه های پیچیده و عجیب آخرالزمانی حفظ بفرماید .واقعن شرایط ترسناک و بسیار لغزنده است.
روزی عمر و عاص لعنت الله علیه كه مبتكر در تزوير و نيرنگ بود راهي را به معاويه پیشنهاد کرد و گفت : اگر میخواهی مردم را بیازمایی تا چه اندازه تحت ولایت تو(که ولایت معاویه همان ولایت شیطان رجیم است) هستند و از تو تبعیت کورکورانه و بی چون و چرا دارند دستور بده كدو را مانند بره ای رو به قبله و با گفتن بسم الله ذبح كنند، و پس از تزكيه آنرا بخورند، اگر فرمانت را اجراء كردند آنها پشتيبان و از سپاه تو هستند، و گرنه خير! .
معاويه هم دستور همين كار را داد. مردم هم بدون كوچكترين اعتراضی یا حتی سوالی امر او را اجراء نمودند و اين بدعت ذبح کدو حلوایی بنام دستور اسلام ????????در سراسر شام مرسوم گرديد. خبر به مردم عراق رسيد. از امیرالمومنین???????? عليه السلام پرسيدند، حضرت فرمود: كدو ذبح نمي شود، مراقب باشيد كه شيطان عقلتان را ندزدد و افكار شيطاني سرگردانتان نكند. . .
???? كافى، جلد 6، پاورقى صفحه 370 وكافى، جلد 6، صفحه 3
????????????????????????????????????????????????
مرحوم شیخ ثقه ای نقل میکردند:
آخوندی به نام موحدی كه شيرازی بود، در مدرسه خان (از مدارس علميه حوزه قم) كفايه درس میداد. اين آقا برای يكی از دوستان نقل كرده بود: وقتی يكی از رفقای سيد ما در حجره ما خواب بود، بالای سرش رفتم و در حال خواب به او القا كردم كه موحدی (يعنی خودش) از اوليای خداست. بعد هم رفتم كناری نشستم. سيد يك مرتبه از خواب بيدار شد. من هم به روی خودم نياوردم. اما ديدم كه در به در، دنبال من میگردد. وقتی مرا پيدا كرد، آمد و با اين توهم كه من از اوليای خدا هستم، خودش را روی پای من انداخت و برايم تواضع و كوچكی فوقالعاده میكرد.
اين شخص (موحدی) از راههای باطل کفرآمیز به قدرت القا در نفس ديگران رسيده بود و يكی از كارهايش اين بود كه هرگز غسل جنابت نمیكرد. بعد هم آخر كار بهايی شد و رفيق سيد خودش را هم بهايی كرد و دنبال خودش برد و گمان میكنم در اوائل انقلاب هم هردونفر اعدام شدند.
یا میرزای اخباری که افعال شنيعه از او صدور يافت و علمای عتبات او را تكفير نمودند به سبب همین أقوال شنيعه و سحر كردن. پس حكم به قتل او شد. چون خواستند كه به خانهاش در آيند، ديدند كه خانه اش درب ندارد و کلن دیوار است و این به سبب سحری بود كه كرده بود. پس ديوار خانه شكافتند و خراب کردند و يافتند او را، و كشتند.
????از کرامت درویشانه تا کرامت انسانی صفحه197