یک روز می آیی که من دیگر دچارت نیستم
از صبر ویرانم ولی چشم انتظارت نیستم
یک روز می آیی که من نه عقل دارم نه جنون
نه شک به چیزی نه یقین مست و خمارت نیستم
شب زنده داری میکنی تا صبح زاری میکنی
تو بی قراری میکنی من بیقرارت نیستم
پاییز تو سر می رسد قدری زمستانی و بعد
گل می دهی نو میشوی من در بهارت نیستم
نویسنده: افشین یداللهی
گوینده: کیمیا عدالتی
برای دنبال کردن ما در صفحات مجازی کلیک کنید.
https://www.instagram.com/pioioava/
به سایت پیویو آوا هم سر بزنید.
https://pioio.com/up/ava/